Log in
Search
Latest topics
» گفت و گوی آزادby ehsan.kay 16/4/2024, 2:35 am
» SE*X AND LOVE2014 آلبوم
by musical123 19/9/2019, 4:11 pm
» دلنوشته
by ehsan.kay 13/7/2015, 3:16 pm
» معرفی آهنگ
by Taraneh 13/6/2015, 12:57 am
» فوتبالي ها
by zizi 4/6/2015, 9:44 am
» الآن داری چی گوش میکنی؟؟؟
by zizi 4/6/2015, 9:43 am
» چطوری امروز ؟؟ !!
by zizi 18/4/2015, 7:01 pm
» *تبریک تولد*
by zizi 13/4/2015, 6:30 pm
» ▶▷▶(Driving You Home)متن و ترجمه ی تک آهنگها◀◁◀
by ehsan.kay 9/4/2015, 11:11 pm
» متن آهنگهای دیگر
by ehsan.kay 12/3/2015, 1:50 pm
» Noche Y De Dia نقد و تحلیل موزیک ویدئو
by SABA 9/3/2015, 6:24 pm
» S*x+Loveمتن و ترجمه ی آهنگهای آلبوم
by NaZaN!N 25/2/2015, 9:02 pm
» عکس های انریکه در مراسم و جشنواره های موسیقی
by SABA 24/2/2015, 9:32 pm
» نقد موزیک ویدیو Bailando
by SABA 19/2/2015, 11:27 pm
» ░▒▓CƎlEb MagaZinƎ▓▒░
by Ehsan Sahib 11/2/2015, 4:41 pm
Most active topic starters
ehsan.kay | ||||
Aisan | ||||
Ehsan Sahib | ||||
Bahare | ||||
MOH3N | ||||
mahgol | ||||
pokohantes | ||||
paniz | ||||
afsaneh | ||||
mahsa |
دلنوشته
+27
Mona!
NaZaN!N
raha8
B3-8
Narges
khayyam
yasi
Henrique
4133
Maria
Erfan RS
Nilufar
MOH3N
mahsa
mahboobeh
hamidjj
sainaii
Ehsan Sahib
ghazaleh
Aisan
Taraneh
MarYam
Bahare
afsaneh
mahgol
paniz
ehsan.kay
31 posters
Page 16 of 40
Page 16 of 40 • 1 ... 9 ... 15, 16, 17 ... 28 ... 40
Re: دلنوشته
هی لعنتی ... اون طوریم که تو فکر میکنی نیست .. شاید عاشقت بودم روزی..... ولی ببین بی تو،هم زنده ام، هم،زندگی میکنم ...فقط گاهی در این میان، یادت ... زهر میکند به کامم زندگی را ... همییییین
hamidjj- عزیز دل مدیر
- پست ها : 352
تاریخ تولد : 1995-03-29
تاریخ عضویت : 2012-05-18
سن : 29
مکان : shahin shahr
Re: دلنوشته
حال و هوای این روزای من مثه هوای ابریه..
نه ابرا میرن کنار نه میباره...
نه ابرا میرن کنار نه میباره...
hamidjj- عزیز دل مدیر
- پست ها : 352
تاریخ تولد : 1995-03-29
تاریخ عضویت : 2012-05-18
سن : 29
مکان : shahin shahr
Re: دلنوشته
خدایا یک مرگ بدهکارم و هزار آرزو طلبکار. . .
خسته ام. . .
یاطلبم را بده یا طلبت را بگیر!!!
خسته ام. . .
یاطلبم را بده یا طلبت را بگیر!!!
hamidjj- عزیز دل مدیر
- پست ها : 352
تاریخ تولد : 1995-03-29
تاریخ عضویت : 2012-05-18
سن : 29
مکان : shahin shahr
Re: دلنوشته
غمناک ترین لحظه زندگی را
از کسی تجربه میکنی که
شیرین ترین خاطرات زندگی را با وی داشتی
mahgol- انریکه گوش میده
- پست ها : 1094
تاریخ عضویت : 2012-03-31
Re: دلنوشته
اينطور نميشود
بايد يک غريق نجات هميشه همراهم باشد
غــرق در فـکرت شدن اصلا دست خودمــ نيست..... !
بايد يک غريق نجات هميشه همراهم باشد
غــرق در فـکرت شدن اصلا دست خودمــ نيست..... !
Re: دلنوشته
در این شهر صدای پای مردمیست که همچنان که
تورا میبوسند طناب دار تورامیبافند
مردمی که صادقانه دروغ میگویندوخالصانه به تو
خیانت میکند
دراین شهر هرچه تنهاتر باشی پیروزتری....
برخی به خاطر همرنگ شدن با جماعت انان را رنگ میکنند
پس چقد سخت است یکرنگ ماندن
دردنیایی که مردمش برای پررنگ ماندن حاضرند
هزار رنگ باشند......
تورا میبوسند طناب دار تورامیبافند
مردمی که صادقانه دروغ میگویندوخالصانه به تو
خیانت میکند
دراین شهر هرچه تنهاتر باشی پیروزتری....
برخی به خاطر همرنگ شدن با جماعت انان را رنگ میکنند
پس چقد سخت است یکرنگ ماندن
دردنیایی که مردمش برای پررنگ ماندن حاضرند
هزار رنگ باشند......
yasi- انریکه گوش میده
- پست ها : 1153
تاریخ تولد : 1993-04-10
تاریخ عضویت : 2012-11-10
سن : 31
مکان : mashhad
Re: دلنوشته
ایول اواتارyasi wrote:در این شهر صدای پای مردمیست که همچنان که
تورا میبوسند طناب دار تورامیبافند
مردمی که صادقانه دروغ میگویندوخالصانه به تو
خیانت میکند
دراین شهر هرچه تنهاتر باشی پیروزتری....
برخی به خاطر همرنگ شدن با جماعت انان را رنگ میکنند
پس چقد سخت است یکرنگ ماندن
دردنیایی که مردمش برای پررنگ ماندن حاضرند
هزار رنگ باشند......
Audrey Hepburn
من از اعدام نمیترسم!
نه از “چوبش” نه از “دارش”
من از پایان بی دیدار میترسـم
Re: دلنوشته
ادمهايي ميايند زندگي ميکنند ميميرند وميروند...
امافاجعه ي زندگي تو ان هنگام اغاز ميشود که کسي از کنارت مي رود اما نميميرد!
مي ماند و نبودنش در بودن تو چنان ته نشين مي شود که تو ميميري در حاليکه زنده اي!
امافاجعه ي زندگي تو ان هنگام اغاز ميشود که کسي از کنارت مي رود اما نميميرد!
مي ماند و نبودنش در بودن تو چنان ته نشين مي شود که تو ميميري در حاليکه زنده اي!
Re: دلنوشته
خیلی وقتها بهم گفتن :چرا میخندی ؟
بگو ماهم بخندیم ....
اما هرگزنگفتن چرا غصه میخوری !
بگو ما هم بخوریم .
بگو ماهم بخندیم ....
اما هرگزنگفتن چرا غصه میخوری !
بگو ما هم بخوریم .
yasi- انریکه گوش میده
- پست ها : 1153
تاریخ تولد : 1993-04-10
تاریخ عضویت : 2012-11-10
سن : 31
مکان : mashhad
Re: دلنوشته
شهامت هميشه فرياد زدن نيست ،
گاهي صداي آرامي ست كه در انتهاي روز مي گويد :
فردا دوباره تلاش خواهم كرد
گاهي صداي آرامي ست كه در انتهاي روز مي گويد :
فردا دوباره تلاش خواهم كرد
Henrique- انریکه فن خودمونی
- پست ها : 163
تاریخ عضویت : 2012-11-03
مکان : Tehran,Iran
Re: دلنوشته
ممنون ادمین جان* *
اسمان هم باشی
بغلت خواهم کرد
فکر گستردگی واژه نباش
کنج تنهایی من جا دارد !
اسمان هم باشی
بغلت خواهم کرد
فکر گستردگی واژه نباش
کنج تنهایی من جا دارد !
yasi- انریکه گوش میده
- پست ها : 1153
تاریخ تولد : 1993-04-10
تاریخ عضویت : 2012-11-10
سن : 31
مکان : mashhad
Re: دلنوشته
گاهی خراب کردن پل ها چیز بدی نیست...
چون باعث میشود نتوانید به جایی برگردید
که از همان ابتدا هرگز نباید قدم میگذاشتید
چون باعث میشود نتوانید به جایی برگردید
که از همان ابتدا هرگز نباید قدم میگذاشتید
mahgol- انریکه گوش میده
- پست ها : 1094
تاریخ عضویت : 2012-03-31
Re: دلنوشته
به سلامتي پسري که پولهاي مچاله شدشو اروم گذاشت جلوي فروشنده و گفت: براي روز پدر يک کمربند مي خوام.. فروشنده: چه جنسي باشه؟ پسر کوچولو: .. .. .. .. فرقي نميکنه فقط دردش کم باشه...
ghazaleh- انریکه فن ارشد
- پست ها : 729
تاریخ تولد : 1999-01-06
تاریخ عضویت : 2012-03-30
سن : 25
مکان : tehran
Re: دلنوشته
از♥ خــــدا♥ پرسیـــدم:♥ اگـــر♥ در♥ ســـرنوشتـــــ ♥ مـــا♥ همـــه♥ چیـــز♥ را♥ از♥ قبــــل♥ نوشتـــه ای♥ آرزو♥ کـــردن♥ چــــه♥ ســــود♥ دارد؟!♥ گفت:♥ شایــ ـــد♥ در♥ سرنوشتــــتـــ♥ نــوشتـــــه♥ باشـــــم♥ هـــر♥ چــــ ـــه♥ آرزو♥ کنـــی♥♥♥
ghazaleh- انریکه فن ارشد
- پست ها : 729
تاریخ تولد : 1999-01-06
تاریخ عضویت : 2012-03-30
سن : 25
مکان : tehran
Re: دلنوشته
اين روزها تلخ مي گذرد ، دستم مي لرزد از توصيفش !
همين بس که :
نفس کشيدنم در اين مرگِ تدريجي، مثل خودکشي است ،با تيغِ کُند.
همين بس که :
نفس کشيدنم در اين مرگِ تدريجي، مثل خودکشي است ،با تيغِ کُند.
Re: دلنوشته
خیلی ممنون انقد آسون منو داغون کردی
واسه احساسی که داشتم دلمو خون کردی
تو که هیچ حسی به این قصه نداشتی واسه چی
منو به محبت دو روزه مهمون کردی؟
واسه احساسی که داشتم دلمو خون کردی
تو که هیچ حسی به این قصه نداشتی واسه چی
منو به محبت دو روزه مهمون کردی؟
hamidjj- عزیز دل مدیر
- پست ها : 352
تاریخ تولد : 1995-03-29
تاریخ عضویت : 2012-05-18
سن : 29
مکان : shahin shahr
Re: دلنوشته
ﺣﮑﺎﯾﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺷﺪﻩ مثل دﮐﻤﻪ ي ﭘﯿﺮَهن!
اوﻟﯽ رو ﮐﻪ اﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﺴﺘﯽ ﺗﺎ آﺧﺮش اﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯿﺮی..
ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ اﯾﻨﻪ ﮐﻪ زﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎﻫﺖ ﭘﯽ ﻣﯽ ﺑﺮی ﮐﻪ رﺳﯿﺪی ﺑﻪ آﺧﺮش!!!
اوﻟﯽ رو ﮐﻪ اﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﺴﺘﯽ ﺗﺎ آﺧﺮش اﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯿﺮی..
ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ اﯾﻨﻪ ﮐﻪ زﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎﻫﺖ ﭘﯽ ﻣﯽ ﺑﺮی ﮐﻪ رﺳﯿﺪی ﺑﻪ آﺧﺮش!!!
hamidjj- عزیز دل مدیر
- پست ها : 352
تاریخ تولد : 1995-03-29
تاریخ عضویت : 2012-05-18
سن : 29
مکان : shahin shahr
Re: دلنوشته
بچه ها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ می زنند…. و گنجشکها جدی جدی می
میرند. آدمها شوخی شوخی زخم می زنند …. و قلبها جدی جدی می شکنند. آذمها
شوخی شوخی لبخند می زنند…. و دلها جدی جدی عاشق می شوند .
میرند. آدمها شوخی شوخی زخم می زنند …. و قلبها جدی جدی می شکنند. آذمها
شوخی شوخی لبخند می زنند…. و دلها جدی جدی عاشق می شوند .
yasi- انریکه گوش میده
- پست ها : 1153
تاریخ تولد : 1993-04-10
تاریخ عضویت : 2012-11-10
سن : 31
مکان : mashhad
Re: دلنوشته
چقدر عجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه
نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمی گرده تا قصد
رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه .
نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمی گرده تا قصد
رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه .
yasi- انریکه گوش میده
- پست ها : 1153
تاریخ تولد : 1993-04-10
تاریخ عضویت : 2012-11-10
سن : 31
مکان : mashhad
Re: دلنوشته
من از دست دیگران ناراحت نمیشوم، فقط نظرم را در موردشان عوض میکنم .
آل پاچینو
این جمله واسه خودمه انگاری
آل پاچینو
این جمله واسه خودمه انگاری
Re: دلنوشته
این روزها به لحظه ای رسیده ام که با
تمام وجود ملتمسانه از اشکهایم می خواهم که یادت را از ذهن من بشوید...
یادت را بشوید تا دیگر به خاطر تو با خود جدال نکنم ...من تمام فریاد ها را
بر سر خود می کشم چرا می دانستم که در این وادی ، عشق و صداقت مدتهاست که
پر کشیده اند اما با این همه تمام بدبینی ها و نفرتها را به تاریک خانه دل
سپردم و در گذرگاهت سرودی دیگر گونه اغاز کردم و تو... چه بی رحمانه اولین
تپش های عاشقانه قلب مرا در هم کوبیدی ...
تمام
غرور و محبت مرا چه ارزان به خود خواهیت فروختی ، اولین مهمان تنهایی
هایم بودی... روزی را که قایقی ساختیم و آنرا از از ساحل سرد سکوت به دریای
حوادث رهسپارکردیم دستانم از پارو زدن خسته بود ... دلم گرفته بود...زخم
دستهایم را مرهم شدی و شدی پاروزن قایق تنهایی هایم... به تو تکیه کردم...
هیچ
گاه از زخمهای روحم چیزی نگفتم و چه آرام آنها را در خود مخفی کردم
...دوست داشتم برق چشمانت را مرهمی کنی بر زخمهای دلم اما لیاقتش را
نداشتم....مدتها بود که به راه های رفته... به گذشته های دور خیره شده بودی
...من تک و تنها پارو می زدم و دستهایم از فرط رنج و درد به خون آغشته
بود... تحمل کردم ... هیچ نگفتم چون زندگی به من اموخته بود صبورانه باید
جنگید ...
به من آموخته بود که در سرزمینی که
تنها اشک ها یخ نبسته اند باید زندگی کرد...اما امروز دریافتم که حجمی که
در قایق من نشسته بود جز مشتی هیچ چیز دیگری نبود... و ای کاش زود تر قایقم
را سبکتر کرده بودم...با این همه... بهترینم دوستت دارم ... هرگز فراموشت
نمی کنم...
هیچ کس این چنین سحر آمیز نمی
توانست مرا ببرد آنجایی که مردمانش به هیچ دل می بندند با هیچ زندگی می
کنند به هیچ اعتقاد دارند و با هیچ می میرند!
ببخشید بچه ها اگه طولانی بود
اخه خودم دوسش داشتم گفتم اینجا هم بذارم
شاید شما هم دوسش داشته باشید!
تمام وجود ملتمسانه از اشکهایم می خواهم که یادت را از ذهن من بشوید...
یادت را بشوید تا دیگر به خاطر تو با خود جدال نکنم ...من تمام فریاد ها را
بر سر خود می کشم چرا می دانستم که در این وادی ، عشق و صداقت مدتهاست که
پر کشیده اند اما با این همه تمام بدبینی ها و نفرتها را به تاریک خانه دل
سپردم و در گذرگاهت سرودی دیگر گونه اغاز کردم و تو... چه بی رحمانه اولین
تپش های عاشقانه قلب مرا در هم کوبیدی ...
تمام
غرور و محبت مرا چه ارزان به خود خواهیت فروختی ، اولین مهمان تنهایی
هایم بودی... روزی را که قایقی ساختیم و آنرا از از ساحل سرد سکوت به دریای
حوادث رهسپارکردیم دستانم از پارو زدن خسته بود ... دلم گرفته بود...زخم
دستهایم را مرهم شدی و شدی پاروزن قایق تنهایی هایم... به تو تکیه کردم...
هیچ
گاه از زخمهای روحم چیزی نگفتم و چه آرام آنها را در خود مخفی کردم
...دوست داشتم برق چشمانت را مرهمی کنی بر زخمهای دلم اما لیاقتش را
نداشتم....مدتها بود که به راه های رفته... به گذشته های دور خیره شده بودی
...من تک و تنها پارو می زدم و دستهایم از فرط رنج و درد به خون آغشته
بود... تحمل کردم ... هیچ نگفتم چون زندگی به من اموخته بود صبورانه باید
جنگید ...
به من آموخته بود که در سرزمینی که
تنها اشک ها یخ نبسته اند باید زندگی کرد...اما امروز دریافتم که حجمی که
در قایق من نشسته بود جز مشتی هیچ چیز دیگری نبود... و ای کاش زود تر قایقم
را سبکتر کرده بودم...با این همه... بهترینم دوستت دارم ... هرگز فراموشت
نمی کنم...
هیچ کس این چنین سحر آمیز نمی
توانست مرا ببرد آنجایی که مردمانش به هیچ دل می بندند با هیچ زندگی می
کنند به هیچ اعتقاد دارند و با هیچ می میرند!
ببخشید بچه ها اگه طولانی بود
اخه خودم دوسش داشتم گفتم اینجا هم بذارم
شاید شما هم دوسش داشته باشید!
yasi- انریکه گوش میده
- پست ها : 1153
تاریخ تولد : 1993-04-10
تاریخ عضویت : 2012-11-10
سن : 31
مکان : mashhad
Re: دلنوشته
افسانه ها را رهاكن!
دوري و دوستي كدام است؟؟
فاصله هايند كه عشق را ميبلعند ...
من اگر نباشم ...! ديگری جايم را پرميكند.... به همين سادگي!
دوري و دوستي كدام است؟؟
فاصله هايند كه عشق را ميبلعند ...
من اگر نباشم ...! ديگری جايم را پرميكند.... به همين سادگي!
Re: دلنوشته
دنياي تو رنگارنگ استــــــ
و منـــــــ سياه
انتخاب سختيـــــــ نيستـــــ
يکــــــ رنگي ِ من
به تمامـــ دنيايتـــــ مي ارزد...
و منـــــــ سياه
انتخاب سختيـــــــ نيستـــــ
يکــــــ رنگي ِ من
به تمامـــ دنيايتـــــ مي ارزد...
Page 16 of 40 • 1 ... 9 ... 15, 16, 17 ... 28 ... 40
Page 16 of 40
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum