¡ خود نقد کنندگـــــــــی !

افرین چه چیز خوبی به زحنت رسیدا

باشه. ما می گیم
خوب من در کل آدم خیلی خیلی بدی هستم. شاید بدترین آدم رو زمین !!!!
اولا که واقعا سخت گیرم. اگه چیزی تو بهترین حالت خودش نباشه واسه من بی معنی هست.
دوم این که برای وقت ارزش قائلم. شاید فکر کنید خوبه. ولی برای طرف مقابلم بده. یعنی اگه شما بیشتر از 5 دقیقه سر قرار با من دیر کنی دیگه من رو نمی بینی. 
سوم این که کامپیوتر رو  خیلی دوست دارم. و کلا از این قضیه روی کارای فردی بیشتر تمرکز دارم. 
بازم یه خصوصیت بدم اینه که اشکال زیاد می گیرم. اگه با من حرف بزنید اشکال علمی یا زبانی داشته باشین هر جا که باشیم سریع بهتون می گم.
یکی دیگه از بدیام اینه که همیشه آپدیتم. یعنی شما جلوی من سوتی نمی تونی بدی. یا هر حرفی هم که بزنی بازم برام تکراریه.
یکی دیگه از بدیام اینه که تو هر زمینه که فکرش رو بکنی اطلاعات دارم. از ماشین رونی و موتور سواری بگیر تا عکس برداری هسته ای و هر چیز دیگه ای. پس خیلی وضعم داغونه. البته تو بعضی رشته ها بیشتر و تو بعضی کمتر. 
و در آخر هم خیلی پر حرفم و اینقدر راجع به چیزایی که دوست دارم زر می زنم تا حوصله تون سر بره. 
ولی خوب یه چند تا خوبی هم دارم.
مثلا برای همه احترام قائلم. مودبم. با همه دوستم. به حرفاتون خوب گوش می دم. قانع ام. و لی ببخشید کلا خیلی اذیت می کنم شما رو دیگه. شرمنده

آقامهربدهرگزنگومن بدم...بدبودی اینجانبودی
 تاپیک بسیارجالبیه..
من اگه بخوام خودمونقدکنم به دوگروه ازرفتارام میتونم برسم..
اول اینکه من تواین سنی که هستم خیلی مسئولیت پذیرم..درواقع علت اینکه همه بهم میگن مامان همینه..

خونسردم ولی بیشتربفکرآرامش بقیم تاخودم واین باعث شده دیگران خودخواه بشن..
کمی هم حساسم..البته هرگزاحساسی برخوردنمیکنم وتصمیمام همه ازروی عقله ولی نبت به برخورداطرافیان حساسم..
ازجمله خصوصیاتم که خیلی بهش میبالم اینه که صبورم..
خصوصیتای بدزیادی داشتم ودارم که اوناروبرطرف کردم ولی یکی ازبارزترینشون اینه که تنهایی به جنگ مشکلات میرم..

درکل اگه بخوام بخودم نمره بدم از20شاید15بدم..
ازخصوصیات دیگم که هم خوبه وهم بداینه که درعین شادبودن خیلی آرومم..
خیلیم حاضرجوابم یعنی هرچیزی که بهم گفته بشه فوراجواب قاطعانه ای براش دارم..
ممنون ازتاپیک خوبت مبیناجون

خب من زندگیمو به سه قسمت تقسیم کردم
منطق
احساس
وبی نام که نمیدونم اسمشو چی بذارم
به هیچکس هرسه تا بعد زندگیمو نشون ندادم پس هیچ کس واقعا نمیشناستم که این یه بدیه
تو منطق خشک و ترسناک و البته منطقیم که اکثرا این بعدمو دیدن که برای خودم خوب و برای بقیه زیاد جالب نیس
تواحساس یه آدم فوق العاده مهربون که به غریبه و آشنا اهمیت میده خیلی کمن کسایی که این بعدو دیدن شاید به تعداد انگشتای یه دست که اگر بهم ضربه وارد نشه خوبه
و تو بی نام که تنها بعد زندگیمه که نمیتونم بشناسمش چون شناختش تنهایی تقریبا غیر ممکنه و آدمایی که این بعدروهم دارن و دردسترس هستن یا کمک نمیکنن یا مثل خودمن
که اکثرا یه آد تقریبا عوضی بی احساسی هستم که گاهی اوقات احساسی هم میشم ولی بروز نمیدم
و به عوضی بودن آدمایی که این بعدمو دیدن هم عادت کردنم طوری که ازپشت خنجر زدن اصلا ضربه ای به رابطه منو طرف مقابل وارد نمیکنه!!!واینم که افتضاحه
نتیجه های بالا رو جمع کنیم یه آدم خاکستری پررنگم نه سیاه!!!