تحلیل ویدئو دیروز

خوب. برای اولین پست این خوبه. دوستان من قبل نیز اینو نوشته بودم. ولی چون خیلی قشنگه بازم می خوام بنویسم. ویدئو ی آیر.
به نظر من این موزیک ویدئو داره راجع به رفتن حرف می زنه. رفتنی که تقدیره. (وای چه قدر نقد این ویدئو سخته.) وقتی که دیروز آینده ی ما بشه ، وضعی از این بهتر پیدا نمی شه کرد. یه عشق گم شده. یه عشقی که گم شدنش تو دیروز بررسی می شه. یه عشقی که آتیش به جون انریکه می زنه.
در تک تک صحنه ها ی این ویدئو شما عشقو می بینید که داره می سوزونه. یه چیزیو می ونین؟ عشق و جز با عشق نمی شه درمان کرد.
انریکه نیز سعی می کنه که با دودی که از خود عشق سوزانده برخواسته وضعیت رو کنترل کنه. اما این درد از اینا سنگین تره. پس ...
خوشحال می شم نظراتتون رو بشنوم. البته فک کنم نقد قبلیه بهتر بود. دوستتون دارم با دل تنگی فراوان.
مهربد

مرسي مهربد جان نقد جالبي بود ولي به يه جنبه بيشتر از همه توجه كرده بودي

به نظر من يك ويدئو به اين سادگي،كلي حرف براي گفتن داره و چندين ت
برداشت ميشه ازش كرد

برداشت من اينه كه گذشته ي عشقي كه فكر ميكرد براي فرداش هم هست،داره اتيشش ميزنه چون ديگه فردايي نيست

همونطور كه گفتم برداشت هاي زياديه مثل نظر شما نظر من يا بقيه

درسته. منم گفتم تو قبلی بیشتر بهش پرداختم. ولی حق باشماست.

واقعا سادگي ويدئوي ديروز كاروخيلي سخت ميكنه چون هركسي اگراز يه طرفي نگاه كنه يه نتيجه متفاوت ميگيره
نظر شخصيه من اينه كه اولش كلاآدم گنگه ومنتظر يه اتفاقه،كه انريكه ميخونه وناراحتيش كاملا واضحه و شمعاي پشت سرش نماد روزهاي خوب ازعشقيه كه قبلا داشته و اين كه ايناهنوز روشنه و من منتظرم.
و بعد كه نميخونه و چشماشو ميبنده توجه آدم به فضاي پشت سر جلب ميشه،يه آتيش بزرگ جلب توجه ميكنه اين آتيش باجمله"نگات ميگه پشيموني"شروع ميشه و نشون ميده كه فكر اين كه ممكنه برگردي باعث ميشه من منتظرت بمونم واز درون بسوزم.آخرشم كه كل فضاي پشت سر ميسوزه به مخاطب ميگه ازرفتن عشقي كه تمام زندگيم بود،دارم نابود ميشم
تاكيد ميكنم برداشت من اين مدليه وديدن اين موزيك ويدئواينو به من منتقل ميكنه وممكنه درست نباشه

درسته. اصلا شاید ین کلیپ یه جور پیش بینیه. پیش بینی رفتن و موندن. یا بالاتر بود و نبود. این جا ذهن انریکه است.

بعد از کمی تفکر در این موزیک ویدئو خواستم یه نقد دیگه بنویسم. نقد دوران پختگی. نقدی که شاید مکمل دو نقد قبلی من برای این موزیک ویدئو باشه. پانیذ خانوم درست می گه. برای یه چیز ابسترکت شاید بشه هزاران معنی در آورد
برای همین من سعی می کنم یه چیزی بنویسم که در برگیرنده ی لا اقل چندتاش باشه.
اول کلیپ انریکه دستش روی سرشه. روی چشاش. شاید بخاطر اینه که می خواد بگه توی مسابقه ی دل و دلیل جای دل هست و من نمی خوام مغزم رو وارد همچین ماجرای بزرگی کنم.
آروم آروم دوربین به پایین کشیده می شه. ما همنچنان اثرات عشق رو نمی بینیم. انریکه از لحن صداش معلومه می خواد عاشق باشه. از تنهایی خسته است.
بعد از این که دوربین میاد پایین می بینیم شعله های عشق بر افراشته شده است.
این شعله ها _ شمع ها_ در ابتدا طوریه که به زندگی گرمای خاصی می ده. اگه ادامه داشته باشه می تونه برای آرامش خیلی خوب باشه. همون آرامشی که ما با دیدن اولین شمع ها بهش دست پیدا می کنیم. ولی متوجه نیست که اینا آرامش قبل طوفانه./
تمام اون انرژی که می تونه شمعها رو روشن نگه داره می تونه جونم بسوزونه. انریکه با نشستن وسط آتیش می گه که من از این کار ابایی ندارم و برای عشق هر کاری می کنم.
ولی آخر همون شمع ها باعث آتیش گرفتن ذهن و زندگی انریکه می شه.
در اول می بینیم که یه نردبونه که آتیش می گیره. شاید برای اینه که می خواد بگه که اولین چیز از دست رفته تو یه شکست آینده ی آدمه.(خوب بهش فکر کنید)
بعد از اون صندلی یعنی آرامش.
انریکه آب می ریزه روی آتیش.!!!!!!!!
آب به بخار تبدیل می شه و اون بحار هست که میاد به صورت ظاهری کمی آرامش رو بوجود میاره. ولی مگه باطن مهم تر از ظاهر نیست؟

خوش حال می شم نقد های شما رو هم راجع به این اثر ارزشمند بخونم.
[right][You must be registered and logged in to see this image.]

من زیاد از این ویدیو خوشم نمیاد
به نظرم می تونست بهتر باشه
فقط موزیکشو دوست دارم با تیپ انریکه

راستش من ویدئوشودوسدارم خصوصااینکه اولوآخرش یجوره...
یعنی بقول مهربدجون مث زندگیه...
حس کلماتشوبیان میکنه

سلام. خوشحالم که بعد یه مدت اومدین زینب خانوم.

آره اول و آخرش یه جوره ولی آخرش دست انی رو سرش نیست. تجربه هاش زیاد شده.