چطوری امروز ؟؟ !!

؟  سلام خوبید
دلم برا اینجا تنگ شده بود  
درسم نمیخونما ولی وقت ندارم
کارنامه نیم ترم دادن گـــــنـــــــــــــــــد زده بودیم  
انقد بهمون فشار وارد شد که فرداش همه باهم تو حیاط مدرسه عموزنجیرباف دست جمعی بازی کردیم کادر مدرسه+ساختمون اداری درست روبروی مدرسه هم باتعجب به خل بازیای نگاه می کردن
طبیعیه کارامون نیس؟  
تازه بخاطر رباتیک امتحان زبان فارسی و هندسه ندادم وتمتحان دوباره شو هندسه سخت گرفت. خیلی سخت که 16 شدم و ب خودم افتخار میکنم!فارسیم لج کرد و من موفق شدم نمره درخشان 13 رو برای اولین بار وارد کارنامم کنم چون با اینکه بعد از مدرسه سه روز تا ده شب موندیم حتی 5 شنبه و جمعه هم رفتیم مدرسه شب قبل این دوتا امتحان تا ساعت دو صبح تو مدرسه بودیم  .آخر شب،چون باید اساس میبردیم مصلی،سه چهارتا جعبه وسیله داشتیم میبردیم بیرون توی خیابون همیشه شلوغ مدرسه ما خرهم پر نمیزد!!استادمون برگشته میگه بدویین الان یکی میبینه فکر میکنه دزدیم گیر
میده خربیار و باقالی بار کن!  
خلاصه ما این شیش هفت روز با اون همه فعالیت که میکردیم صبحانه رو که تو خونه میخوردیم ناهار که هیچی شام از آبدار خونه پنیر میدزدیدیم یا معلم بیچارمون میرفت کالباس میگرفت  
یه شب یه چیز خوردیم که اسم شام داشت اونم بابای من رفت ساندویچ خرید  
کلا سرویس شدیم ولی نتیجه مسابقه خوب بود برای بار اول 

سلام نرگس جونم..چه خوبشداومدی
 
من کلی مهمون توراه دارم وبرای جمعه هم سرم شلوغه..
دیشبم که شاهدصحنه دلخراشی بودموکلی هم گریه کردم تاآروم بشم..
الان خیلی بهترم ولی دوسداشتم کاری ازم برمیومد

روز جالبی نبود
اولش که کلی معلم جفرافیمون بم گیر داد بعدم زنگ اخر که مث همیشه همه وسط کلاس بودیم و می زدیم و می کوبیدیمو جیغ و داد و ...
من اومدم برا خندوندن بچه ها گفتم : خوشگلا باید برقصن
بعد همه ترکیدن از خنده و در همون لحظه دیدیم مدیرمون دیده منو   
-ماشاالله آیسان     
من:   
بچه ها :  
هرچند عادت دارم به این چیزا ولی این دفعه عاتویی که دادم خیلی درشت بود  

خخخخخخخخخ آیسان جون فدای سرت دیگه گذشته
فرداقراره تولدبگیریم البته خیلی بی سروصدا

بی حوصلم...!

mahboobeh wrote:بی حوصلم...!

منم  
موقع امتحانا خیلی اذیت میشم چون عادت دارم خلاصه برداری کنم 

وای دوروزه ازبس مهمون سرزده اومده برام وقت سرخاروندن ندارم..
ولی امروزهمه رفتن وهمچین خلوته خونه..
دارم یه شوازعکسای شب یلداوتولدخواهرزادم تهیه میکنم..
خودم میدونم آخراین کاراچشاموعینکی میکنه..

مخم پوکید از بس دینی خوندم!
من جای آموزش پرورش بودم کتابا رو به ده قسمت تقسیم میکردم، 10 روز اول، هر روز 1 قسمت از ده قسمت نصف درسا، و ده روز دوم، هرروز یک قسمت از ده قسمت دروس دیگه رو امتحان میگرفتم!
چ وضعشه همش آدم باید یه درس بخونهههههههههههههه

امروز امتحان آمار داشتیم.خیلی آسون بود.کلا امسال خیلی بهتر دارم امتحان میدم.فکر کنم از سال پیش معدلم بیشتر شه
ولی چیزی که امروز حال داد این بود که بعد از دوسال برف اومد.اونم چه برفی.هنوز داره میاد.بعد امتحان وقتی اومدم
  خونه با همسایمون رفتیم برف بازی و یه آدم برفیم ساختیم.کلا امروز خیلی حال داد

برف بالاخره دیشب تهران هم اومد   
البته روز هم اومد ولی شب بیشتر اومد...
کلی با دوستان برف بازی کردیم
کوچه مدرسه عین مهد کودک بود یه عده بچه میدویدند این طرف و اون طرف   
شب هم ک رفتم بیرون یه عالمه عکسای خوشچل گرفتم!

من کلی مهمون داشتم چندروزه..چندروزم قراره خودم بم مهمونی..
منتظرم اون ویدئوبایلاندوباحضورانریکه بیادببینم چطوره

یه امتحان هندسه دادم 5 صفحه پر  
نامردیم نکرده بود از هر مبحث سخت ترینشو داده بود  
هیچی دیگه با 120 دیقه وقت چه گلی میشد به سرمون بگیریم؟    
به شخصه 5 نمره سفید دادم        
از در کلاس اومدم بیرون انقدر عصبانی بودم که بچه ها سکته کردن وقتی قیافمو دیدن منم اومدم تو خیابون واستادم تا مامانم بیاد  
ده دیقه واستادم باد خورد به کله ام یادم اومد کیفمو برنداشتم!!!  
در همین اثنای کیف برداشت مکالمات بچه ها:   
خره تو که خوب دادی همش چهار نمره ننوشتی من 7 نمره سفید دادم-  
دوستان به کوری چشمتون من 3.5 نمره ننوشتم فردا بیاین کلاس خصوصی بذارم-  
خوب دادم نمی افتم دهو میگیرم-  
بچه ها نمیبره رو نمودار؟گند میخوره به زندگیمون این طوریا-  
رو نمودارم بخواد ببره شانس مائه اد یکی 19 میشه -  
این زنیکه به روح اعتقاد نداره عایا؟-  
جدا زا این مکالماتی از قبیل:
نرگس خوبی؟-  
دوستان برای حفظ جونتون فاصله بگیرید این بترکه همون میمیریم-  
...و
خلاصه که گند زدیم     

به نقطه ی بالا آوردن از هر چی امتحانه رسیدم :|
زندگی خیلی یکنواخت و تکراری شده حوصله م داره سر میره  

ماهم امتحان فیزیک داشتیم.110 دقیقه وقت داشت.یعنی تو یک ساعت اول همه سوالا جز 5تاشو حل کردم.
  تو 50 دقیقه آخر داشتم رو 5 تا سوال فکر میکردم.هر سوال 10 دقیقه
آخرم دوتاشو کامل حل کردم.یکیش که معلوم شد سوال اشتباهه.اون دوتای دیگه هم که ناقص نوشتم
حداقل 3 نمره نمیگیرم.خیلی امتحانش بد بود
وقتی از امتحان اومدم بیرون اینقدر استرس داشتم  دندونام داشت تند تند بهم میخورد.اصلا نمیتونستم حرف بزنم
------------------------------------------------------------------------------------------

NaZaN!N wrote:سوالا هم مث بچه های ریاضی بود

باید اینطوری باشه.مال ما هم همینطوری بود.سال سومه که سوالا فرق میکنه

چه جالب منم دقیقا فیزیک داشتم ... معلممون هم با ریاضیا فرق داره امروز ک قبل امتحان بچه ها ازم سوال میپرسیدن تازه فهمیدم اوه اوه ... امتحان به جهنم! من واسه کنکور با این اوضاع فیزیکم چیکار کنم!   هیچی دیگه طرف اومده بود من بهش یاد بدم دلش برام میسوخت از رو جواب معلم واسم توضیح میداد!
کلا امروز از اون روزایی بود ک خیلی مشکوک شدم ک بتونم پزشکی بخونم   

به به میبینم که همه دوستان چه روز سختی رو با فیزیک پشت سر گذاشتن!ما هم فیزیک داشتیم!  
و نکته جالب اینجاست که ما تجربیا 110 دقیقه سر امتحان بودیم و ریاضیا بعد 45 دقیقه دادن!فکر کنم مراقبمون این فکر به ذهنش خطور کرده بود که شاید رنگ شماره های تجربی و ریاضی رو جا ب جا نوشتن 
الانم که داشتم شعر ادبیات حفظ میکردم!واقعا اگه بعضی شعرای شجریان نبود نمیشد ترتیب این بیتا رو حفظ کرد!   
خلاصه امتحان ما هم چندان تعریفی نداشت!ولی بچه ها حرص نخورین،سعی کنین مفهوم درسا رو یاد بگیرین،توی پیش تست بزنین و سوما مطمئن باشین نهایی رو با یکم تلاش عالی میدین!  
نرگس ما هم کلی از این امتحانای مزخرف دادیم و دقیقا این بحثا رو داشتیم!خصوصا سر هندسه اول و فیزیک و زیست دوم!ولی اخرشم یه جورایی به نیکی فیصله پیدا میکرد!  
بچه های تجربی،الان زیست و شیمیتون رو خیلی قوی بخونید و مطمن باشید راه حلای خوبی برای بستن فیزیک و ریاضی تو پیش پیدا میشه!   
با آرزوی موفقیت برای همگی!دکترها و مهندسای عزیز!(حس مشاور تحصیلی بودن بهم دست داد!  )

همتون موفق باشین..
یادش بخیرمام امتحان داشتیم..فکرکنم الان همسنوسالام کی چندتابچه دارن خخخخخخخخخخ
امروزهواخیلی سرده فکرکنم بازم بخواداینجابرف بباره..
بابام قراره بره پاکستان راه دورخیلی دلتنگم میکنه..

zizi wrote:بابام قراره بره پاکستان راه دورخیلی دلتنگم میکنه..

حالا چرا پاکستان؟خیلی دوره که
-----------------------------------
امروز دوباره داره برف میاد.از دفعه قبلم شدیدتره.
  این برف رو کولرمونه

اینم منظره بیرون خونمونه

وووویییییییی کجا زندگی میکنی عرفان؟
______________
یه روز استراحت کامل وسط امتحانا ... حقیقتا چسبید!

  امروز بعد4سال اصفهان یه برف آبکی دیدیم
ماشینمونم جلو دانشگاه لیز خوردو چند دور به افتخار همه زدیم 

به به..
اینجامابرف بازی کردیم خیل خوشگذشت جاتون خالی..
البته تلفاتم دادیم
مچ دست راستم وپای چپم رگ به رگ شده خخخخخخخخ

همه ملت دارن تو برف شنا میکنن اونوقت شمال آفتابه :|
دیگه حرفی ندارم :|