Log in
Search
Latest topics
» گفت و گوی آزادby ehsan.kay 16/4/2024, 2:35 am
» SE*X AND LOVE2014 آلبوم
by musical123 19/9/2019, 4:11 pm
» دلنوشته
by ehsan.kay 13/7/2015, 3:16 pm
» معرفی آهنگ
by Taraneh 13/6/2015, 12:57 am
» فوتبالي ها
by zizi 4/6/2015, 9:44 am
» الآن داری چی گوش میکنی؟؟؟
by zizi 4/6/2015, 9:43 am
» چطوری امروز ؟؟ !!
by zizi 18/4/2015, 7:01 pm
» *تبریک تولد*
by zizi 13/4/2015, 6:30 pm
» ▶▷▶(Driving You Home)متن و ترجمه ی تک آهنگها◀◁◀
by ehsan.kay 9/4/2015, 11:11 pm
» متن آهنگهای دیگر
by ehsan.kay 12/3/2015, 1:50 pm
» Noche Y De Dia نقد و تحلیل موزیک ویدئو
by SABA 9/3/2015, 6:24 pm
» S*x+Loveمتن و ترجمه ی آهنگهای آلبوم
by NaZaN!N 25/2/2015, 9:02 pm
» عکس های انریکه در مراسم و جشنواره های موسیقی
by SABA 24/2/2015, 9:32 pm
» نقد موزیک ویدیو Bailando
by SABA 19/2/2015, 11:27 pm
» ░▒▓CƎlEb MagaZinƎ▓▒░
by Ehsan Sahib 11/2/2015, 4:41 pm
Most active topic starters
ehsan.kay | ||||
Aisan | ||||
Ehsan Sahib | ||||
Bahare | ||||
MOH3N | ||||
mahgol | ||||
pokohantes | ||||
paniz | ||||
mahboobeh | ||||
afsaneh |
مطالب جالب و خنده دار
+37
tintin
Nazanin.k
armita
y0sof
alip30
Erfan
ramin.R
nikaa
kimia75
zizi
Mehrbod
pokohantes
J.A.R
mArj@n
Shahrzad
mahsa
mania
mobinaenrique
Ehsan Sahib
MOH3N
Narges
mahboobeh
Maria
NaZaN!N
ehsan.kay
Henrique
yasi
ghazaleh
afsaneh
Bahare
mjlara
raha8
Taraneh
paniz
Aisan
Nilufar
mahgol
41 posters
Page 42 of 43
Page 42 of 43 • 1 ... 22 ... 41, 42, 43
Re: مطالب جالب و خنده دار
به خسیسه می گن دوست داری بابات بمیره؟
می گه اون که آره. ولی دوست دارم بکشنش که دیه هم بگیریم.
می گه اون که آره. ولی دوست دارم بکشنش که دیه هم بگیریم.
Mehrbod- انریکه گوش میده
- پست ها : 1397
تاریخ تولد : 1996-07-04
تاریخ عضویت : 2012-10-26
سن : 27
مکان : Tehran
Erfan- انریکه فن ارشد
- پست ها : 772
تاریخ تولد : 1997-12-13
تاریخ عضویت : 2012-11-01
سن : 26
Re: مطالب جالب و خنده دار
ﮐﺎش ﺻﻌﻮﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ به مرحله بعد
ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ
گزارش بازي رو ميدادن به عمو جواد
ﺑﻌﺪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ تو گزارشش شك نكنيد ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺩﻭﺗﺎ ﺍﻧﺼﺎﺭﯼ ﻓﺮﺩ ﺗﻮ ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺴﺖ،
ﯾﮑﯽ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﻧﺼﺎﺭﯼ ﻓﺮﺩ ﯾﮑﯽ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﻨﺰﻣﺎ!!!
___________________________________
مـورد داشـتـیم یـارو مـوقـع خـونـدن نـمـاز شـک مـیـکـنـه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
درخـواسـت ویـدئو چـک مـیـکـنـه !
_________________________________
ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ
گزارش بازي رو ميدادن به عمو جواد
ﺑﻌﺪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ تو گزارشش شك نكنيد ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺩﻭﺗﺎ ﺍﻧﺼﺎﺭﯼ ﻓﺮﺩ ﺗﻮ ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺴﺖ،
ﯾﮑﯽ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﻧﺼﺎﺭﯼ ﻓﺮﺩ ﯾﮑﯽ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﻨﺰﻣﺎ!!!
___________________________________
مـورد داشـتـیم یـارو مـوقـع خـونـدن نـمـاز شـک مـیـکـنـه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
درخـواسـت ویـدئو چـک مـیـکـنـه !
_________________________________
Shahrzad- داره میره بالا
- پست ها : 802
تاریخ تولد : 1998-06-11
تاریخ عضویت : 2012-11-14
سن : 25
Mehrbod- انریکه گوش میده
- پست ها : 1397
تاریخ تولد : 1996-07-04
تاریخ عضویت : 2012-10-26
سن : 27
مکان : Tehran
Re: مطالب جالب و خنده دار
شیرین کاری های جالب زیرنویس فیلما وسریالا
من که تو سوپرنچرال از این تیکه ها ندیدم!جونم این مترجمای خلاق
گویا یه رشته ورزشی جدید ابداع شده
شما کجایی هستی کلاوس جان؟
گویا ایشون خیلی مذهبی بودن
بالاخره امر ترجمه هم محدودیتایی داره دیگه
------------------------------------
شیر موز
به این میگن شانس
چطور بدون هیچ هزینه ای اشکشو در بیارین
من که تو سوپرنچرال از این تیکه ها ندیدم!جونم این مترجمای خلاق
گویا یه رشته ورزشی جدید ابداع شده
شما کجایی هستی کلاوس جان؟
گویا ایشون خیلی مذهبی بودن
بالاخره امر ترجمه هم محدودیتایی داره دیگه
------------------------------------
شیر موز
به این میگن شانس
چطور بدون هیچ هزینه ای اشکشو در بیارین
Taraneh- انریکه گوش میده
- پست ها : 1290
تاریخ تولد : 1995-12-13
تاریخ عضویت : 2012-05-30
سن : 28
مکان : Tehran
Re: مطالب جالب و خنده دار
---------------
بهترین تعویض ایران توبازی باآرژانتین،تعویض مزدک با عادل بود...اصلن روند بازی عوض شد!
Narges- انریکه فن محبوب
- پست ها : 590
تاریخ تولد : 1998-07-09
تاریخ عضویت : 2012-11-07
سن : 25
مکان : Tehran
Re: مطالب جالب و خنده دار
ترانه قشنگ بودن عکسا
---------------------------------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------------------------
تصاویر هوایی شگفتانگیزی که دید ما را به جهان دگرگون میکنند
1.هلند
2.بارسلونا،اسپانیا
3.سنترال پارک نیویورک
4.لاس وگاس
5.استخر ذخیره آب در کالیفرنیا
6.منطقه مسکونی در تگزاس
7.ونیز ایتالیا
8.تاکستان های انگور در اسپانیا
9.گلخانه در اسپانیا
10.دره البحرین،بحرین
11.جنگل زدایی در امازون
12.فلوریدا در آمریکا
13.آریزونا آمریکا
14.توسعه کشاورزی در اتیوپی
15.گورستانی در مادرید
16.آتلانتتا آمریکا
17.توسعه کشاورزی در فلوریدا
18.ناحیه شهری دانمارک
19.جنگل زدایی در کالیفرنیا
20.مزارع مدور عربستان
Erfan- انریکه فن ارشد
- پست ها : 772
تاریخ تولد : 1997-12-13
تاریخ عضویت : 2012-11-01
سن : 26
Re: مطالب جالب و خنده دار
خیلی ممنون عرفان جان واقعالذت بردم.
همچنین ممنون ازترانه جان ونرگس خانوم گل..
همچنین ممنون ازترانه جان ونرگس خانوم گل..
توی تاکسی نشسته بودم..
دختر:چی؟
من:هیچی
دختر:چی؟
من:بخداهیچی
دختر:چی؟
من:بجان خودم هیچی
دختر:چی؟
من:آقای راننده توروخدابزن کنارمن پیداشم
راننده:نگران نباش خانومه داره عطسه میزنه
گزارشگری بازی ایران -نیجریه یجوری بودانگارصفراونابزرگترازصفرمابود مثلااینجوری
0_o
Re: مطالب جالب و خنده دار
من دیگه بریدم. عید فظر مبارک
Mehrbod- انریکه گوش میده
- پست ها : 1397
تاریخ تولد : 1996-07-04
تاریخ عضویت : 2012-10-26
سن : 27
مکان : Tehran
Re: مطالب جالب و خنده دار
یه چیز بگم؟ اینو قبلا گفته بودی )Mehrbod wrote:من دیگه بریدم. عید فظر مبارک
Shahrzad- داره میره بالا
- پست ها : 802
تاریخ تولد : 1998-06-11
تاریخ عضویت : 2012-11-14
سن : 25
Re: مطالب جالب و خنده دار
ببخشید. دیگه پیریستو آلزایمر.Shahrzad wrote:یه چیز بگم؟ اینو قبلا گفته بودی )Mehrbod wrote:من دیگه بریدم. عید فظر مبارک
Mehrbod- انریکه گوش میده
- پست ها : 1397
تاریخ تولد : 1996-07-04
تاریخ عضویت : 2012-10-26
سن : 27
مکان : Tehran
Shahrzad- داره میره بالا
- پست ها : 802
تاریخ تولد : 1998-06-11
تاریخ عضویت : 2012-11-14
سن : 25
Re: مطالب جالب و خنده دار
* از اين به بعد موقع خواب به جاي اينکه گوسفند بشمرم، حساب ميکنم که مثلا اگه بازي 500 دقيقه طول ميکشيد، آلمان چند گل ديگه به برزيل ميزد؟
* آلمان خطاب به برزيل: اومديم نود دقيقه خودتون رو ببينيم ... همش دم دروازه دارين توپ جمع ميکنين ...
* اسکولاري تو مصاحبه بعد بازي: دسته خرابه رو دادن دست ما.
* آيا ميدانستيد «مير»وسلاو کلوزه از سادات بالکان است؟ اجداد وي از سادات کلخوري اصفهان بودند که بر اثر جنگهاي صليبي به بالکان مهاجرت کردند. پ.ن: ژانر اينايي که سريع هر چيز خوبي رو ميچسبونن به خودمان!
* اما اگه کسي نتيجه اين بازي رو پيشبيني کرده باشه ميشه به عنوان پيشوا پذيرفتش و کلا پرسيد به چي اعتقاد داره، به همون معتقد شد
* طبق اخبار موثق براي جلوگيري از خيزش و قيام ناشي از خوشحالي بعد از برد، دستور از بالا به برزيليها رسيده بود که بايد ببازند.
* الان اسکولاري به يوآخيم لو ميگه داداش ما هم يه گل بزنيم؟ لو ميگه نه! اسکولاري ميگه پس من يه موز برداشتم.
* حالا ديگه بقال سر کوچه هم طرفدار آلمان شده!
* کاري که کل دنيا ميگفتند آرژانتين با تيم ايران ميکنه، آلمان با برزيل کرد
* خبر فوري: دقايقي پيش فرمانداري آبادان تقاضاي پناهندگي اسکولاري را رد کرد.
* واقعا جا داره جمشيد مشايخي رو بفرستم برزيل بوسهاي نثار اين شانههاي مردانه آلمانيها بکنه.
* سردبير مجله TIME طي تماسي با فردوسيپور گفته عکس اونايي که درست پيشبيني کردن رو بفرسته تا شماره بعد روي جلد کار کنن.
* خداييش با اين باخت برزيل به ارزشهاي تيم ايران خيلي اضافه شد. خداوکيلي ايران خيلي بهتر از برزيل در اين جام جهاني حاضر شد. به نظرم مردم بايد بريزن تو خيابون!
* خب لامصبا جنگ جهاني رو هم پنج - هيچ ميبردين! فقط فوتبال و بنز و ب.ام.و و صنعت و نظم و ... بلدن.
* از آلمان فقط ميشه با اين وضع شکايت حقوق بشري کرد. بابا اومدي فوتبال بازي کني يا حساب شکست در جنگ جهاني دوم رو صاف کني؟
* به نظرم بين دو نيمه بدون سر و صدا جام رو بدن به تيم آلمان بگن مخفيانه از برزيل خارج بشه. بازيکناي برزيل هم همونجا يه سبيلي چيزي بذارن که شناخته نشن. به عنوان کارگر ورزشگاه قاطي جمعيت برن بيرون.
* اين طرفداران برزيل به چه اميدي نشستن و دارن بازي رو ميبينن؟ خب اون صندليهاي بيصاحابو پرت کنيد وسط زمين ديگه! آخه طرفدار اينقدر با ادب؟
* آقا نکنيد اين کارها رو. حرمت صابخونه رو نگه داريد. خداييش من به عنوان طرفدار آلمان دارم ناراحت ميشم.
* خاک تو سرتون. يه دعوا راه بندازيد زمينو ترک کنيم. حداقل 3 تا حساب ميشه!
* يعني الان ممد مايلي کهن مربي آلمان بود الان همون لب خط نشسته بود داشت واسه برزيل گريه ميکرد ... :-)))
* ليک آزادگان با حضور شموشک و برزيل
* آلمان گند زد به هيجان نيمه نهايي جام جهاني! انقدر تپ و تپ 5 تا زد که کلا يادمون نيست کي چي رو چه جوري زد!
* بنا بر گمانه زنيها، فيليپه اسکولاري مربي برزيل قرار است در برنامه امشب ماه عسل حضور پيدا کرده و بينندگان را مهمان احساسات خود کند.
* عرق شرم به پيشانيم نشست! برزيل فکر کنم بعد اين بازي از «کشور» به «بخش» ارتقاء بدنش.
* رونوشت به رئيس صداوسيما: لطفا در بازي برزيل - آلمان، حرکات آهسته نشان ندهيد. ممکن است در همين فاصله، آلمان گل بعدياش را هم بزند!
* کاري که آلمان با برزيل کرد «کاکرو» با بچههاي تيم اميد تو فوتباليستا نکرد.
* آدم حيفش مياد بره دستشويي 4 تا گل ديگه از دست بده!
* خبر فوري: مجيد جلالي براي جانشيني اسکولاري اعلام آمادگي کرد.
Narges- انریکه فن محبوب
- پست ها : 590
تاریخ تولد : 1998-07-09
تاریخ عضویت : 2012-11-07
سن : 25
مکان : Tehran
Re: مطالب جالب و خنده دار
باهوش ترین انسان تاریخ که دیوانه شد
شرح زندگانی ویلیام سیدس ماجرای انسانی بود که در چھار سالگی یک نابغه شد. در چھل سالگی این نبوغ از وجودش رخت بربست و عجیب تر اینکه او خود از این موضوع خشنود بود.
ویلیام کوچک در دو سالگی قادر بود کتابھای دبیرستانی را بخواند و از شش ماھگی توانست حروف الفبا را تشخیص دھد. این نابغه کوچک در چھارمین سالروز تولد خود بنا به دستور پدرش دو مقاله پانصد کلمه ای را یکی به زبان فرانسه و دیگری را به زبان انگلیسی نوشت.
یکسال بعد، ھنگامی که پدرش از نبوغ فرزندش بخود می بالید ویلیام سیدیس کوچک در روز تولدش دست به کار خارق العاده دیگری زد و یکبار دیگر نبوغ فکری خود را آشکار ساخت. او این بار مقاله ای درباره علم تشریح به رشته نگارش درآورد. پدرش پرفسور بوریس سیدیس این رساله را به دانشگاه ھاروارد برد تا کار بی نظیر فرزند نابغه اش را به ھمکاران دانشمند خود نشان دھد. آنان از این ھمه استعداد و نبوغ براستی حیرت کردند ولی این کودک ھنوز برای آنھا و پدرش اعجاب دیگری در آستین داشت. در زمانی که فقط ١٠ سال از عمرش سپری می شد یک کتاب درسی به زبان یونانی درباره علم ھندسه نوشت.در یازده سالگی به دانشگاه ھاروارد راه یافت. البته او دو سال پیش آماده ورود به دانشگاه بود اما مقامات دانشگاه صلاح دیدند پیش از ثبت نام مدتی صبر کنند. شخصی که در دو سالگی یک نابغه بشمار میرفت در بیست سالگی طعم تلخ شکست را چشید.
چه اتفاقی افتاده بود؟!
روزشمار رویدادھای زندگی او سر نخ ھایی در اختیار ما میگذارد لیکن پاسخ قانعه کننده ای به ما نمی دھد. بوریس سیدیس در دانشگاه ھاروارد به تدریس روانشناسی در زمینه حالات غیر طبیعی اشتغال داشت او نویسنده برجسته ای بود و بخاطره نگارش چند کتاب درباره مبحثی که تدریس میکرد از شھرت زیادی برخوردار گردید بود و ھنوز از او بعنوان یکی از اعضای برجسته دانشگاه ھاروارد یاد میکردند. دکتر سیدیس اندکی پیش از آنکه پسرش بدنیا بیاید تصمیم مھم و خطرناکی گرفت.
او تصمیم گرفت پاره ای از تئوریھا و نظرات خود درباره پدیده پیشرفت ذھنی را روی فرزند خویش آزمایش نماید و در حقیقت از فرزندش به عنوان یک خوکچه آزمایشی استفاده کند. ولی نمیدانست با این اقدام زندگی فرزند خود را به تباھی خواھد کشاند. او بر این باور بود که مغز یک موجود زنده را میتوان درست مثل عضلات بدن پرورش داد و این کار را از نخستین روزھای زندگی فرزندش آغاز کرد.
ھنگامی که ویلیام کوچک قدم به این جھان گذاشت آینده اش در لب تختخواب او قرار گرفت. پدر خودخواھش حروف الفبا را روی میله ای بالای سر او آویزان کرد و روزی چند بار این حروف را به طفل نوزادش نشان میداد و نام آنھا را با صدای بلند میخواند و آن بچه کوچک ھم عینا تقلید میکرد اینکار ساعتھا و روزھای متوالی ادامه یافت و شگفت اینکه ویلیام کوچک ھنگامی که فقط شش ماه از عمرش میگذشت قادر بود این حروف را تشخیص دھد حاصل کار موفقیت آمیز بود اما بعد مغز کوچک ویلیام بجای قصه و اشعار کودکانه ھر روز با متون کتابھای درسی بمباران می شد.
بجای قصه ھای شیرین، جغرافیا, ھندسه, فیزیولوژی و زبان یونانی بخورد این طفل بیچاره داده می شد. اجازه نداشت خود را با ھیچگونه بازیچه ای سرگرم سازد. دنیای او را بازیھای بی رحمانه پدر پر کرده بود ھر ماه که میگذشت پیشرفت ذھنی باور نکردنی این طفل بیش از پیش شکوفا می شد بطوری که موجبات شگفتی ھمکاران پدرش و بھت و حیرت مادر بیچاره اش را فراھم ساخت. ولی با گذشت زمان نقطه کوری در این نبوغ چشمگیر پدیدار گشت.
ھنگامیکه ویلیام به سن ھشت سالگی رسید خنده ھای بی موردی سر میداد و در مواقعی با غامض ترین مسائل فکری روبرو میشد واکنشھای عصبی در او بروز میکرد. این نشانه بدبختی و مصیبت بشمار میرفت که پدرش از درک آن عاجز بود. این برنامه تغذیه فکری اجباری ھنگامی به اوج رسید که ویلیام به سن چھارده سالگی پا گذاشت در آن روز در حضور جمعی از دانشمندان سال ١٩١٢ درباره بعد چھارم به سخنرانی پرداخت و درست در لحظه ای که آنان را سخت تحت تاثیر سخنان خود قرار داده بود ناگھان بی اراده و با حالتی عصبی زیر خنده زد و از ھیچ روی قادر نبود خنده خود را کنترل کند پس از آنکه مدتی دراز در آسایشگاه پورتسماث واقع در نیو ھمشیر بستری شد دوباره به دانشگاه ھاروارد بازگشت و با موفقیت فارغ التحصیل گردید.
او به خبرنگاران گفت که یگانه آرزویش در زندگی آن است که مانند یک موجود طبیعی زندگی کند. ویلیام سیدیس با خواسته پدرش به مقابله برخاست و کوشید خود را از بند تجربیات بیرحمانه او آزاد سازد. او در آموزشگاه رایس واقع در ھوستن به تدریس پرداخت و دریافت که از فوت و فن سازش با مردم کمترین سررشته ای ندارد و مردم چه در داخل مدرسه و چه در خارج از آن میگریختند و از او دوری میکردند برای ھمین دلش انباشته از تنفر و شورش علیه پدرش و علیه جھانی بود که در آن میزیست. مردم را کوچک و خود را برتر از دیگران میدانست عاقبت به اتھام تحریک و برپا کردن اغتشاش به ١٨ ماه زندان محکوم شد.
پس از این چندین ماه غیبش زد و دیگر کسی از او خبری نداشت تا آنکه روزی یکی از دوستان قدیمی پدرش به او اطلاع داد که فرزند جوانش با نام مستعار دیگری در فروشگاھی به کار اشتغال یافته و ھفته ای ٢٣ دلار دریافت میدارد. او از اوج نبوغ به زیر سقوط کرد. ویلیام سیدیس در برابر اصرار مداوم یک آشنای قدیمی که از او خواسته بود در حضور مردم درباره امکان زندگی در کره مریخ به سخنرانی بپردازد به مدت یک ساعت ھمه شنوندگان را مجذوب سخنان خویش ساخت. اما ناگھان از حرکت اتومبیل ھا در خیابان به خنده افتاد و ھمه رشته ھا را پنبه کرد. در تابستان سال ١٩44 در گیر و دار جنگ جھانی دوم کمتر کسی به مرگ انسان ژولیده ای که بر اثر بیماری ذات الریه در مسافرخانه ای در بروکلین در گذشته بود توجه نشان نمیداد.
ارثی که از پدرش به او رسیده بود ھمچنان دست نخورده باقی ماند. ویلیام سیدیس نابغه حتی در دشوارترین روزھای پایان عمر خویش که دچار مضیقه مالی شدیدی بود حاضر نشد به میراث پدر و مادری که مغز و اندیشه او را به نابودی کشانده بودند دست بزند.
Maria- انریکه فن فعال
- پست ها : 320
تاریخ عضویت : 2012-03-31
Re: مطالب جالب و خنده دار
زنـدگـي خـيلـي قـشنـگـه؛ (^_^)
..
..
..
..
..
..
..
..
الـبـتـه بـستگـي داره چـقـد خــودتــو بــه خـريـت بـزنـي
---------------------
پسره ﻗﯿﺎﻓﺶ ﺑﺎ ﺩﻓﺘﺮﭼﻪ ﺑﯿﻤﻪ ۹۰ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺧﺮج ﺩﺍﺭﻩ،
ﻧﯿﻤﺮﺧﺶ ﺷﺒﻴﻪ ﻭﺍﺷﺮ ﺳﺮﺳﻴﻠﻨﺪﺭ ﻭﺍﻧﺖ ﭘﻴﻜﺎﻧﻪ،
ﻫﯿﮑﻠﺶ ﻣﺜﻞ ﻣﺘﮑﺎ ﻟﻮﻟﻪ ﺍﯼ؛ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ پست ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ:
ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ
ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻓﺮﻳﺒﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ
ﻗﻠﺐ ﺷﻜﻨﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﺑﺪ،
آﻧﻮﻗﺖ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﻳﺒﺎﻳﻢ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺩﻧﻴﺎ
ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ ﮔﺎﻣﻬﺎﻳﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻳﺨﺖ…
ﻳﻌﻨﻰ ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻤﺎاااا
ﺑﺎ ﻣﮕﺲ ﻛﺶ ﺑﻪ ﺍﺳﺮﺍﻳﻴﻞ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ!
-------------------------------
چقد قشنگه یکی بهت بگه دوست دارم...
اروم بغلش کنی در گوشش بگی
.
.
.
.
.
عین سگ دروغ میگی
..
..
..
..
..
..
..
..
الـبـتـه بـستگـي داره چـقـد خــودتــو بــه خـريـت بـزنـي
---------------------
پسره ﻗﯿﺎﻓﺶ ﺑﺎ ﺩﻓﺘﺮﭼﻪ ﺑﯿﻤﻪ ۹۰ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺧﺮج ﺩﺍﺭﻩ،
ﻧﯿﻤﺮﺧﺶ ﺷﺒﻴﻪ ﻭﺍﺷﺮ ﺳﺮﺳﻴﻠﻨﺪﺭ ﻭﺍﻧﺖ ﭘﻴﻜﺎﻧﻪ،
ﻫﯿﮑﻠﺶ ﻣﺜﻞ ﻣﺘﮑﺎ ﻟﻮﻟﻪ ﺍﯼ؛ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ پست ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ:
ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ
ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻓﺮﻳﺒﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ
ﻗﻠﺐ ﺷﻜﻨﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﺑﺪ،
آﻧﻮﻗﺖ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﻳﺒﺎﻳﻢ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺩﻧﻴﺎ
ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ ﮔﺎﻣﻬﺎﻳﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻳﺨﺖ…
ﻳﻌﻨﻰ ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻤﺎاااا
ﺑﺎ ﻣﮕﺲ ﻛﺶ ﺑﻪ ﺍﺳﺮﺍﻳﻴﻞ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ!
-------------------------------
چقد قشنگه یکی بهت بگه دوست دارم...
اروم بغلش کنی در گوشش بگی
.
.
.
.
.
عین سگ دروغ میگی
Narges- انریکه فن محبوب
- پست ها : 590
تاریخ تولد : 1998-07-09
تاریخ عضویت : 2012-11-07
سن : 25
مکان : Tehran
Re: مطالب جالب و خنده دار
ﻧﻘﺪﺭ ﻭﺿﯿﻌﯿﺖ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯿﻢ ﻗﺸﻨﮕﻪ ....
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻣﯿﺎﺩ ﻭﺍﺳﻢ ﺍﺯ ﺑﺎﻧﮏ
ﺁﺧﺮﺵ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺧﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺦ ﻧﻮﺷﺘﻪ : (((((
به نظر من آدم باید دلش پاک باشه حموم و اینا بهونس!.....
عاغا یه بارم دم درِ یه خونه ای رسیدیم بلند بلند با ذوق گفتم وای مامان بیا ببین بوی بابابزرگ میاد اینجا!......
گف آبرویزی نکن پدسّگ بوی تریاکه!
))
بچه رو به مادرش : مامان چرا بابا کچله ؟....
مادر : بخاطر اینکه بابات خیلی فکر میکنه!
بچه : پس چرا موهای تو اینقدر بلنده ؟
مادر : خفه شو !
يارو باهام صحبت میکنه میگه اسمم میناست
اسم پروفایلش NA ZA NIN هستش
اسم ای دی فیسبوکش ایدا مهربانی....
بعد ایمیلشو هم هست المیرا 68
سازمان سیا تو شناسایی این مشکل پیدا میکنه
... انوقت تو جزییات زده از دروغ بیزارم
(نازنین رو کن خودتو!)
داداشم تو توالت بود… یک هو یکی محکم زدم به در … گفت بله … ؟
گفتم اه تو اونجایی !؟!؟! گفتم پـَـ نـَـ پـَـ این صدای منشی توالته ...
لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل
چرا “خردل” اسم سس باشه ولی “بزدل” یه نوع توهین باشه ؟...
بین بز و خر هم تبعیض آخه ؟
ﺩﺧـﺪﺭﻩ ﻣﺸﺨﺺ ﺣـﺎﺻﻞ ﺗﺠـﺎﻭﺯ 5 ﮐﺮﮔﺪﻥ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﺘـﺮﻩ .
ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ ﺯﺩﻩ : ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺧﻄﺎ ﮐﻨﯽ ﺗﻌﻮﯾﺾ ﻣﯿﺸﯽ|:
ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻧﯿﻤﻪ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻨﺪ|:
من برم خودکشی:|
دختر داييم ٤ سالشه اومده ميگه :
باست نقاشي تشيدم !
من : عزيزم بده ببينم !
دختر داييم : منو دوس دالي ؟؟
من : معلومه جيگر !
دختر داييم : خيل خوب ! اين تويي،اينام منم ... اينم بچه هامونن !
:|
وقتی با فک و فامیلا اسم فامیل بازی میکنم.... :
اسم : غلام
فامیل : غلامی
غذا : غلام پلو
میوه : غلام سبز
شغل : غلام فروشی
شهر : غلام رود
کشور : غلامستان
گل : غلام بو
اشیا : غلام پلاستیکی
در این لحظه برای دفاع از وجود ورژن پلاستیکی غلام چنان دعوایی بوجود میومد که طی 8 سال جنگ تحمیلی شاهدش نبودیم
رو نبود که!
Re: مطالب جالب و خنده دار
آیسان عالـــــــــی بود!+ مرسی بچه ها!!!!
---------------
توی شهر لیورپول انگلیس یه فستیوال هنر برگزار شده که منحصر به هنرهای خیابانیه!
اینا چند تا نمونه از کارای این هنرمنداست که با توجه به این نقاشی اولی که میبینین ثابت کردن چه سلیقه فوق العاده ای دارن
Taraneh- انریکه گوش میده
- پست ها : 1290
تاریخ تولد : 1995-12-13
تاریخ عضویت : 2012-05-30
سن : 28
مکان : Tehran
Re: مطالب جالب و خنده دار
-------------------------------------------------------
ﯾﻪ ﺭﻓﯿﻖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺳﺎﻡ ﺑﻮﺩ |:…
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻧﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺳﺎﻡ ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎﺳﺖ ﺁﺧﻪ ؟
ﺍﺻﻐﺮ ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎﺳﺖ ! ﺍﺻﻐﺮﺭﺭﺭ
------------------------------------------------------
ما ترم پیش یه بار اومدیم تو جزوه دختره شمارمونو نوشتیم، خودش که ندید هیچ،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آخر ترم هم جزوشو داد به بقیه کپی کردن، هر سه ثانیه یه بار یکی اس میداد سلام سپیده جون!
---------------------------------------------------------------
با داداشم دعوام شده بود بابام اومد بهم گفت بیخیال برو باهاش آشتی کن
منم بهش گفتم لازم نکرده گور باباش!
هیچی دیگه الان با یه دست و یه پای شکسته دارم برات مینویسم :|
----------------------------------------------------------------
یه ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻧﻘﺪ ﺧﺎﺳﺘﮕﺎﺭ ﺑﻮﺩ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺍﻟﮑﯽ ﺣﻠﻘﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﮐﺴﯽ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﺸﻪ!
ﺍﻻﻥ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺁﺭﻧﺞ ﻣﯿﺪﻥ ﺑﺎﻻ
ﻫﻤﻪ ﺑﺒﯿﻨﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ولی ﺑﺎﺯﻡ ﺧﺎﺳﺘﮕﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ
----------------------------------------------------------------
من خيلى ادم منطقى. ريلکس. و مهربونى هستم.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
منتها اين مال وقتيه که خوابم.
وقتى بيدار مى شم اصلا از اين لوس بازيا خوشم نمياد
---------------------------------------------------
+18
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خخخخخخ روم نمیشه بگم
------------------------------------------------------------
شب بود و خورشید به روشنی میدرخشید پیرمردی جوان یکه وتنها همراه با خانواده اش در سکوت گوش خراش شب قدم زنان نشسته بود.
------------------------------------------------------------
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﮔﺸﻮ ﺯﺩﻩ
ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪﻩ
--------------------------------------------------------------
ساده لوحا فک میکنن کتاب خریدن اوج روشنفکریه !
ولی مرحله ی بالاتری هم هست
که کتاب نمیخری تا به قطع درختان کمک نکرده باشی
ما اونجاییم بعــــــله آقا
--------------------------------------------------------------
قوانین رانندگی در ایران:
اول نیسان میره، بعد من، بعد هرکی تونست
---------------------------------------------------------------
عاغا چرا میگیم پشت کامپیوتر نشستیم
در حالی که واقعا جلوی کامپیوتر نشستیم
----------------------------------------------------------------
بعضی دخترا هم هستن که
کاری به گرمای تابستون و سرمای زمستون ندارن
در هر حال چکمه میپوشن
اینا باقی مونده ارتش هیتلر هستن در آماده باش کامل به سر میبرن
Erfan- انریکه فن ارشد
- پست ها : 772
تاریخ تولد : 1997-12-13
تاریخ عضویت : 2012-11-01
سن : 26
Re: مطالب جالب و خنده دار
نماندنی ها
اين روزها زياد قدم مى زنم. در واقع نياز دارم كه قدم بزنم. قديم ترها اينجورى نبود، از راه رفتن لذت مى بردم ولى هيچوقت احساس نياز نمى كردم، برعكس حالا. حس غريبى توى راه رفتن هست كه سخت بشه توصيفش كرد. مثل يك جور رهاييه. مثل خلبانى كه بعد از پريدن، هواپيماش رو روى حالت اوتو پايلت ميگذاره و آروم به صندليش تكيه ميده، من هم موقع قدم زدن احساس مى كنم كه بدنم بدون اراده ى من داره راه خودش رو ميره و در عوض چيزى در عمق وجودم آرام گرفته، عاقل درونم رو مى بينم كه خيلى موقر و متين پشت ميزى نشسته و با لبخندى ملايم بهم ميگه «خب… دوست دارى درباره ى چى حرف بزنيم؟ هان؟»
وقت قدم زدن گاهى اونقدر در خودم غرق ميشم كه به سختى ميتونم ادعا كنم كه چيزى ميبينم يا ميشنوم. راستش گاهى يه چيزايى به گوشم ميخوره ولى باز ميرم پشت همون ميزى كه گفتم و گرم حرف زدن با خودم ميشم. از شما چه پنهون ديروز سوژه ى حرفهام «عادت كردن» بود. به خودم مى گفتم:
– قبول دارى خيلى زود عادت ميكنى؟
– اوهوم،
– خب؟!
– خب نداره، عادت ميكنم ديگه، مگه بده؟!
– بستگى داره، اينكه به كى عادت كنى يا به چى،
– منظورت چيه؟
– اوممم… ببين، اگر به «چى» يعنى چيزى عادت كنى خيلى خوبه، اما زود عادت كردن به «كى» يا همون كسى، اومم… ميدونى؟! سختش ميكنه.
به اينجاى حرف كه ميرسيم يك دفعه بستنى توى دست دختر بچه اى توجهم رو جلب ميكنه و يادم ميندازه كه چقدر هوس بستنى كردم، مخصوصاً قيفى، نه از اين طمع دارها، از اون وانيلى ها كه مزه ى شير ميده، دوباره انگار كه تصوير قطع بشه فكرم رو جمع مى كنم و بر مى گردم به بحث:
– گفتى سختش ميكنه؟ چى رو؟
– همه چيز رو، حالت رو، آينده ت رو و وقتى به آينده برسى گذشته ت رو،
– اووح! چقدر فلسفيش ميكنى! يه نفر هست كه از قضا خوبه بودنش، يعنى برآيند وجودش در كنار من دلچسبه، بهم انرژى ميده، نشاط ميده. اين ايرادش كجاست؟
– پسرم ذات وجود همچين موجود دلچسبى ايراد نداره، ولى تا وقتى كه بهش عادت نكردى و دل نبستى.
– بابا مگه بده؟! اتفاقاً عادت كردن و دل بستن قشنگ ترش ميكنه كه!
– دِ همين ديگه، اشتباهت همينجاست، قشنگه ولى از نوع قشنگى شب شرابى كه نيرزد به بامداد خمار،
– نميفهمم!
– ببين! مگه نميگى وجودش نازنينه، خيلى خب، خدا حفظش كنه، كنارش باش، حرف بزن، محبت كن، بخند، اما خو نكن، چون ميره، نميمونه، مثل همه كس، مثل همه چيز، اونوقت تو ميمونى و دنيايى كه با همه ى وسعتش تنگه، ميفهمى؟! تو اوج بودن تنهاييت رو باور كن.
اينجا ديگه جوابى ندارم، فقط قدم هام رو تندتر مى كنم. يكى از ويژگى هاى اينجور بحث و جدل ها توى فكر اينه كه چه متقاعد بشى چه متقاعد نشى، يكهو از اون اتاق فكر مياى بيرون، بدون مقدمه، بدون خداحافظى.
ميرسم خونه. هنوز لباس هام رو درنياورده ميشينم پشت لپتاپ و ميرم تو فايل فيلم ها، بايد صحنه اى از بيفور ميدنايت رو دوباره ببينم. اونجايى كه سر ميز ناهار اون زنى كه شوهرش رو از دست داده ميگه هنوزم هر شب ياد شوهرم واسم زنده ميشه، تا جايى كه گاهى جلوم ميبينمش، اما صبح دوباره محو ميشه، مياد و ميره، مثل طلوع، مثل غروب، مثل همه چيز اين دنيا
وقت قدم زدن گاهى اونقدر در خودم غرق ميشم كه به سختى ميتونم ادعا كنم كه چيزى ميبينم يا ميشنوم. راستش گاهى يه چيزايى به گوشم ميخوره ولى باز ميرم پشت همون ميزى كه گفتم و گرم حرف زدن با خودم ميشم. از شما چه پنهون ديروز سوژه ى حرفهام «عادت كردن» بود. به خودم مى گفتم:
– قبول دارى خيلى زود عادت ميكنى؟
– اوهوم،
– خب؟!
– خب نداره، عادت ميكنم ديگه، مگه بده؟!
– بستگى داره، اينكه به كى عادت كنى يا به چى،
– منظورت چيه؟
– اوممم… ببين، اگر به «چى» يعنى چيزى عادت كنى خيلى خوبه، اما زود عادت كردن به «كى» يا همون كسى، اومم… ميدونى؟! سختش ميكنه.
به اينجاى حرف كه ميرسيم يك دفعه بستنى توى دست دختر بچه اى توجهم رو جلب ميكنه و يادم ميندازه كه چقدر هوس بستنى كردم، مخصوصاً قيفى، نه از اين طمع دارها، از اون وانيلى ها كه مزه ى شير ميده، دوباره انگار كه تصوير قطع بشه فكرم رو جمع مى كنم و بر مى گردم به بحث:
– گفتى سختش ميكنه؟ چى رو؟
– همه چيز رو، حالت رو، آينده ت رو و وقتى به آينده برسى گذشته ت رو،
– اووح! چقدر فلسفيش ميكنى! يه نفر هست كه از قضا خوبه بودنش، يعنى برآيند وجودش در كنار من دلچسبه، بهم انرژى ميده، نشاط ميده. اين ايرادش كجاست؟
– پسرم ذات وجود همچين موجود دلچسبى ايراد نداره، ولى تا وقتى كه بهش عادت نكردى و دل نبستى.
– بابا مگه بده؟! اتفاقاً عادت كردن و دل بستن قشنگ ترش ميكنه كه!
– دِ همين ديگه، اشتباهت همينجاست، قشنگه ولى از نوع قشنگى شب شرابى كه نيرزد به بامداد خمار،
– نميفهمم!
– ببين! مگه نميگى وجودش نازنينه، خيلى خب، خدا حفظش كنه، كنارش باش، حرف بزن، محبت كن، بخند، اما خو نكن، چون ميره، نميمونه، مثل همه كس، مثل همه چيز، اونوقت تو ميمونى و دنيايى كه با همه ى وسعتش تنگه، ميفهمى؟! تو اوج بودن تنهاييت رو باور كن.
اينجا ديگه جوابى ندارم، فقط قدم هام رو تندتر مى كنم. يكى از ويژگى هاى اينجور بحث و جدل ها توى فكر اينه كه چه متقاعد بشى چه متقاعد نشى، يكهو از اون اتاق فكر مياى بيرون، بدون مقدمه، بدون خداحافظى.
ميرسم خونه. هنوز لباس هام رو درنياورده ميشينم پشت لپتاپ و ميرم تو فايل فيلم ها، بايد صحنه اى از بيفور ميدنايت رو دوباره ببينم. اونجايى كه سر ميز ناهار اون زنى كه شوهرش رو از دست داده ميگه هنوزم هر شب ياد شوهرم واسم زنده ميشه، تا جايى كه گاهى جلوم ميبينمش، اما صبح دوباره محو ميشه، مياد و ميره، مثل طلوع، مثل غروب، مثل همه چيز اين دنيا
منبع :http://haziyoun.wordpress.com .
Maria- انریکه فن فعال
- پست ها : 320
تاریخ عضویت : 2012-03-31
Re: مطالب جالب و خنده دار
مورد داشتیم دختره تو گوگل سرچ کرده
.
.
.
.
راه های ورود به برنامه تلویزیونیه ماه عسل
.
.
.
اینکه میگن هیچ جا مثه خونه ادم نمیشه
همش دروغه محضه!
ناموسن یه هفته تو هتل بودیم
به این برکت قسم راضی نمیشدم بیایم خونه!!!
.
.
.
نصف جذابیت دختر به خنگ بودنشه
بقیشم با یه دسمال مرطوب پاک میشه
.
.
.
هیچ وقت زنها را دست کم نگیرید
تنها موجوداتی هستند که بچه را تبدیل به مرد
و مرد را تبدیل به بچه می کنند !
.
.
.
سنگین تر از آنم که با گریه سبک شوم ،
باید حتما برم دسشویى !
.
.
.
نخوام اینجا واستون ریا کنم من نون آور سه تا خوانوادم البته فقط میرم مغازه نون میخرم براشون میبرم
.
.
.
لذتی که رو سرامیک خنک دراز کشیدن هست…
لامصب تو پر قو خوابیدن نیس!!!!! ^_^
.
.
.
چه لذتی داره آخرین هفته پرسپولیسی هارو می بریم، قهرمان میشیم…
استقلالی ها پرچم بالا
.
.
.
عاغا قبول دارین یه پسر حاضره به قتل زنجیره اعتراف کنه ولی
وقتی میره بدنسازی کراتین میخوره هرچی بهش بگی زیر بارش نمیره
.
.
.
فامیلمون امسال میخواد براى هفتمین بار کنکور بده
اسمشو گذاشتیم سردار آزمون
.
.
.
راهروی داﻧﺸﮕﺎﻩ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺑﻪ ﯾﻪ دختره ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎﺵ ﺭﯾﺨﺖ ﺯﻣﯿﻦ ﯾﻬﻮ دختره
ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ : ﻫﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭ ﻣﮕﻪ ﮐﻮﺭﯼ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﺠﺎﺱ ؟؟؟
ﻣﻠﺖ، اعصاب ندارن هاااااا
قبلن ﺗﻮﺍﯾﻦ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﺸﺪﻥ !!
.
.
.
به مامانم میگم میخوام یه خونه جدا بگیرم و مستقل بشم
میگه برو … برو مستقل شو … برو ایدز بگیر !!!
.
.
.
از نظر بابام اینکه تا ظهر میخوابم از نظر اقتصادی به نفع خانواده س!
.
.
.
عمه ام برام توی وایبر فرستاده
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ ﮐﻪ ﺗﺎﻭﺍﻧﺶ ﺭﺍ من ﻧﺪﻫم!
.
.
.
فـیـفا ۱۵ بـا Level جـدیـد مـنـتـشر شـد :
۱ . خـیـلی سـخـت
۲ . سـخـت
۳ . آسـون
۴ . خـیـلی آسـون
۵ . بـرزیــل
.
.
.
دیشـــب فــــــــال گرفتــــــــم :
حافــــــــظ فرمــــــــودند که :
خوشــــــــا آن زن که همسرش تو باشــــــــى
والٰا بخُــــــــدا
حالا اگه خــــــــودم میگفتم میگفتین خودشیفته س
اصن یه وضیه که حافظــــم فَهمیـــ ــده
.
.
.
یادمان نرود که ما زندگیمان را مدیون زنانمان هستیم
اگر آنها نبودن ما از خوشی میمردیم
.
.
.
وقتى “چه خبر؟” به
“دیگه چه خبر؟” تبدیل شد خدافظى کنید
.
.
.
ﺁﻗﺎ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﻢ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ
“ ﻣﻮﺵ ﻣﻮﺷﯽ” ﯾﺎ “ ﺑﻮﺱ ﺑﻮﺱ ” ﯾﺎ “ ﺧﻮﺟﻤﻠﻪ ”
ﯾﺎ “ ﻣﻠﻮﺳﮏ ” ﯾﺎ “ ﻋﺎﺷﻖ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ ” ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﻡ
ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﯾﯽ هر کاری کردم نتونستم “ﻏﻼﻡ ﺟﻮﺟﻮ” ﻫﻀﻢ ﮐﻨﻢ
.
.
.
به بابام میگم پاشو سحره
.
.
.
.میگه ولش کن خودم بعدا بهش زنگ میزنم
روح بابام شاد
یادش گرامی
مامانم پیشم وایساده بود
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه شرکت بزرگ الکترونیک راه بندازم
اسمشو بزارم “خربزه مشهدی” بعد با شرکت “اپل” رقابت کن
.
.
.
ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ۴ ﺗﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﻥ ﻭ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﺭﻧﮓ ﻭ ﺧﻔﻨﻦ ….
ﺍﯾﻨﺎ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﻭﻥ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﺗﺎﻥ
.
.
.
ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻨﺪﻭﺍﻧﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ
.
.
.
.
.
ﻫﯿﭻ ﺩﻟﯿﻞ ﺧﺎﺻﯽ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻩ!!!
ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﻮﺩﻣﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﻫﻨﺪﻭﻧﻪ یاد بگیرم
.
.
.
یکی از کارهایی که در این ماه رمضان بسیار اجر داره اینه که
با ساقه طلایی روزتو بگیری
و با ساقه طلایی باز کنی
و بازگشت همه یه سوی اوست…
.
.
.
داشتم زیارت عاشورا گوش میکردم،
یهو مداح گفت:
اگه شب قدر تموم بشه تموم شده هاااا….
فک کنم داداش خیابانی بوده!!!
.
.
.
بابام به مامانم میگه :
ما که بهونه ای برا رفتن به ماه عسل نداریم…
پیامک بده ماه عسل بگو ما یه بچه فلج داریم…
با گوشیش یه جا نشسته تکونم نمیخوره!!!
خیلی شیــــــــــــــک تحقیرم کرد
Re: مطالب جالب و خنده دار
دعای آخر ماه رمضان زنان ایران
رمضان روبه پایان است
( خدایا )
در این ماه عزیز فرزندانمان رابه ( حسین ع )
پدرانمان را به ( علی ع )
و
مادرانمان را به وجود نازنین ( حضرت زهرا س ) میسپارم
و
همسرمان
و
اقوامش رابه
( ابن ملجم و شمشیر تیزش )
.
.
.
ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . . .
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺑﺨﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺁﺭﺍﻡ
ﮔﺮﯾﺴﺖ .
.
.
.
ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﮔﺮﯾﺴﺖ
کلا میگریسه :|
.
.
.
کسی تا حالا با خودش شعور به گور نبرده ، استفاده کنیم ازش
.
.
.
من عاشق پولم …
امان از دست این عشقای یه طرفه !
.
.
.
آیا میدونستید اگه کوکاکولا رو برعکس کنید میریزه زمین ؟
.
.
.
.
میگن بعد خوردن ۲ چیز دیگه نمیتونی از جات پاشی !
.
.
.
۱ گلوله
۲ افطار
.
.
.
اینکه کسی نیست که نگرانت بشه یک خوبی داره یک بدی
خوبیش اینکه کسی نیست که نگرانت بشه ، بدیش اینکه کسی نیست که نگرانت بشه
.
.
.
ﺯﻧﯽ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﮔﻼﯾﻪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﻪ ﺯﻧﻬﺎ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻫﺎﺳﺖ .
ﻣﮕﺮ ﺯﻧﻬﺎ ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺩﺍﺭﻥ ؟
ﻧﺪﺍ ﺁﻣﺪ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ .
ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺑﻤﯿﺮﯼ، ۶۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺕ ﻣﯿﺮﺳﻪ . ﻭﻟﯽ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﻤﯿﺮﻩ ۱۲۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ
ﻣﯿﺮﺳﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﮐﻠﯽ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺣﺎﻝ ﮐﻨﯽ
ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﻗﺸﻨﮓ ﻗﺎﻧﻊ ﺷﺪﻡ !
ﺷﻤﺎﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ !
.
.
.
راز خود را به یک زن لال بگویید
تا به اذن پروردگار شفا پیدا کند!
.
.
.
یه روز خدا رو ببینم دستمو میذارم رو شونش میگم :
خدایی هر بلایی سرمون آوردی به کنار ، دونه های هندونه رو چرا توش پخش کردی !؟
.
.
.
ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺒﻮ ﻓﻘﻂ پسرا ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺑﺨﻮﻧﻦ
دخترا ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ
***************
******************************
************************
**********
******************
پسرا ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎﺣﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ !؟ ! ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺍﻭﻥ ﺗﯿﮑﺶ ﮐﻪ
ﻣﯿﮕﻪ : ******
.
.
.
ﮔﺮﻭﻩ ﻻﯾﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ . . .
ﺭﺿﺎ : ﺳﻼﻡ ﺑﮑﺲ
ﭼﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﻩ ؟
ﺍﻭﮐﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺑﺎﯼ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﻌﺪ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﭘﺨﺨﺨﺦ
ﻋﻠﯽ : ﺳﻼﻡ ﺧﺎﻧﻮﻡ
ﺣﺴﯿﻦ : ﺳﻼﻡ ﮔﻠﻢ
ﺣﺎﻣﺪ : ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ
ﻣﻬﺪﯼ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ
ﺟﻌﻔﺮ : ﺳﻼﻣﻤﻤﻢ
ﺍﺻﻐﺮ : ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ
ﻣﺤﻤﺪ : ﺳﻼﻡ ﺏ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ
ﺍﺷﮑﺎﻥ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﯼ
ﻣﻬﺮﺍﻥ : ﺳﺴﺴﺴﺲﻻﻣﻤﻢ .
ﺯﻫﺮﺍ : ﺳﻼﻡ ﺍﺟﯽ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﺱ
:-| واقعان واقعیته =))
.
.
.
پسره رفت تو کوچه دید داداش دوقلوش داره فوتبال بازی میکنه
محکم زد تو گوشش و گفت: عوضی تو اینجایی ؟
مامان ۲ بار منو برده حموم :-|
.
.
.
من پارسال یه روز روزه گرفتم
هنوز گشنمه !
.
.
.
با این حجم مردمی که ریختن تو پارکها دارن والیبال بازی می کنن
خدارو شکر می کنم که تیم ملی شمشیر بازیمون هیچ پخی نشد !
.
.
.
بزرگترین دروغ کتاب های عربی
“جمع مذکر سالم”
اصن مگه داریم !؟
.
.
.
این مغز آدمی هم عجیب جانوری است آقا !
.
.
.
یادش میمونه که یه چی یادش رفته! اما یادش نمیمونه که چی یادش رفته !
.
.
.
ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﮐُﻨﺪﯼ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺑﻞ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺭﻭ ﻣﺎﯼ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ
ﺑﻌﺪ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﻣﯿﺪﻩ : ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﺠﺎ رو ﮐﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ !؟
.
.
.
انقدی که مسابقاته والیبال و سانسور کردن
.
.
.
.
.
تایتانیک و سانسور نکردن
.
.
.
ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺭﻭ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﮕﯿری
.
.
.
ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺟﺮﺕ ﻣﯿﺪﻩ !
ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺶ ؟
ﺟﺪﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﺏ ؟
ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻫﻢ ﻗﺪ ﺗﻮﺋﻪ ؟
ﺷﻮﺧﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎﻫﺎﺕ
خخخ
.
.
.
از شیرازیه آدرس یه جای خیلی دور می پرسن !
.
.
.
میگه : ” کاکو نمیشه نری ؟!! ”
رمضان روبه پایان است
( خدایا )
در این ماه عزیز فرزندانمان رابه ( حسین ع )
پدرانمان را به ( علی ع )
و
مادرانمان را به وجود نازنین ( حضرت زهرا س ) میسپارم
و
همسرمان
و
اقوامش رابه
( ابن ملجم و شمشیر تیزش )
.
.
.
ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . . .
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺑﺨﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺁﺭﺍﻡ
ﮔﺮﯾﺴﺖ .
.
.
.
ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﮔﺮﯾﺴﺖ
کلا میگریسه :|
.
.
.
کسی تا حالا با خودش شعور به گور نبرده ، استفاده کنیم ازش
.
.
.
من عاشق پولم …
امان از دست این عشقای یه طرفه !
.
.
.
آیا میدونستید اگه کوکاکولا رو برعکس کنید میریزه زمین ؟
.
.
.
.
میگن بعد خوردن ۲ چیز دیگه نمیتونی از جات پاشی !
.
.
.
۱ گلوله
۲ افطار
.
.
.
اینکه کسی نیست که نگرانت بشه یک خوبی داره یک بدی
خوبیش اینکه کسی نیست که نگرانت بشه ، بدیش اینکه کسی نیست که نگرانت بشه
.
.
.
ﺯﻧﯽ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﮔﻼﯾﻪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﻪ ﺯﻧﻬﺎ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻫﺎﺳﺖ .
ﻣﮕﺮ ﺯﻧﻬﺎ ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺩﺍﺭﻥ ؟
ﻧﺪﺍ ﺁﻣﺪ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ .
ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺑﻤﯿﺮﯼ، ۶۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺕ ﻣﯿﺮﺳﻪ . ﻭﻟﯽ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﻤﯿﺮﻩ ۱۲۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ
ﻣﯿﺮﺳﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﮐﻠﯽ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺣﺎﻝ ﮐﻨﯽ
ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﻗﺸﻨﮓ ﻗﺎﻧﻊ ﺷﺪﻡ !
ﺷﻤﺎﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ !
.
.
.
راز خود را به یک زن لال بگویید
تا به اذن پروردگار شفا پیدا کند!
.
.
.
یه روز خدا رو ببینم دستمو میذارم رو شونش میگم :
خدایی هر بلایی سرمون آوردی به کنار ، دونه های هندونه رو چرا توش پخش کردی !؟
.
.
.
ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺒﻮ ﻓﻘﻂ پسرا ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺑﺨﻮﻧﻦ
دخترا ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ
***************
******************************
************************
**********
******************
پسرا ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎﺣﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ !؟ ! ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺍﻭﻥ ﺗﯿﮑﺶ ﮐﻪ
ﻣﯿﮕﻪ : ******
.
.
.
ﮔﺮﻭﻩ ﻻﯾﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ . . .
ﺭﺿﺎ : ﺳﻼﻡ ﺑﮑﺲ
ﭼﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﻩ ؟
ﺍﻭﮐﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺑﺎﯼ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﻌﺪ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﭘﺨﺨﺨﺦ
ﻋﻠﯽ : ﺳﻼﻡ ﺧﺎﻧﻮﻡ
ﺣﺴﯿﻦ : ﺳﻼﻡ ﮔﻠﻢ
ﺣﺎﻣﺪ : ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ
ﻣﻬﺪﯼ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ
ﺟﻌﻔﺮ : ﺳﻼﻣﻤﻤﻢ
ﺍﺻﻐﺮ : ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ
ﻣﺤﻤﺪ : ﺳﻼﻡ ﺏ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ
ﺍﺷﮑﺎﻥ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﯼ
ﻣﻬﺮﺍﻥ : ﺳﺴﺴﺴﺲﻻﻣﻤﻢ .
ﺯﻫﺮﺍ : ﺳﻼﻡ ﺍﺟﯽ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﺱ
:-| واقعان واقعیته =))
.
.
.
پسره رفت تو کوچه دید داداش دوقلوش داره فوتبال بازی میکنه
محکم زد تو گوشش و گفت: عوضی تو اینجایی ؟
مامان ۲ بار منو برده حموم :-|
.
.
.
من پارسال یه روز روزه گرفتم
هنوز گشنمه !
.
.
.
با این حجم مردمی که ریختن تو پارکها دارن والیبال بازی می کنن
خدارو شکر می کنم که تیم ملی شمشیر بازیمون هیچ پخی نشد !
.
.
.
بزرگترین دروغ کتاب های عربی
“جمع مذکر سالم”
اصن مگه داریم !؟
.
.
.
این مغز آدمی هم عجیب جانوری است آقا !
.
.
.
یادش میمونه که یه چی یادش رفته! اما یادش نمیمونه که چی یادش رفته !
.
.
.
ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﮐُﻨﺪﯼ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺑﻞ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺭﻭ ﻣﺎﯼ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ
ﺑﻌﺪ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﻣﯿﺪﻩ : ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﺠﺎ رو ﮐﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ !؟
.
.
.
انقدی که مسابقاته والیبال و سانسور کردن
.
.
.
.
.
تایتانیک و سانسور نکردن
.
.
.
ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺭﻭ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﮕﯿری
.
.
.
ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺟﺮﺕ ﻣﯿﺪﻩ !
ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺶ ؟
ﺟﺪﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﺏ ؟
ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻫﻢ ﻗﺪ ﺗﻮﺋﻪ ؟
ﺷﻮﺧﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎﻫﺎﺕ
خخخ
.
.
.
از شیرازیه آدرس یه جای خیلی دور می پرسن !
.
.
.
میگه : ” کاکو نمیشه نری ؟!! ”
Page 42 of 43 • 1 ... 22 ... 41, 42, 43
Page 42 of 43
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum