Log in
Search
Latest topics
» گفت و گوی آزادby ehsan.kay 16/4/2024, 2:35 am
» SE*X AND LOVE2014 آلبوم
by musical123 19/9/2019, 4:11 pm
» دلنوشته
by ehsan.kay 13/7/2015, 3:16 pm
» معرفی آهنگ
by Taraneh 13/6/2015, 12:57 am
» فوتبالي ها
by zizi 4/6/2015, 9:44 am
» الآن داری چی گوش میکنی؟؟؟
by zizi 4/6/2015, 9:43 am
» چطوری امروز ؟؟ !!
by zizi 18/4/2015, 7:01 pm
» *تبریک تولد*
by zizi 13/4/2015, 6:30 pm
» ▶▷▶(Driving You Home)متن و ترجمه ی تک آهنگها◀◁◀
by ehsan.kay 9/4/2015, 11:11 pm
» متن آهنگهای دیگر
by ehsan.kay 12/3/2015, 1:50 pm
» Noche Y De Dia نقد و تحلیل موزیک ویدئو
by SABA 9/3/2015, 6:24 pm
» S*x+Loveمتن و ترجمه ی آهنگهای آلبوم
by NaZaN!N 25/2/2015, 9:02 pm
» عکس های انریکه در مراسم و جشنواره های موسیقی
by SABA 24/2/2015, 9:32 pm
» نقد موزیک ویدیو Bailando
by SABA 19/2/2015, 11:27 pm
» ░▒▓CƎlEb MagaZinƎ▓▒░
by Ehsan Sahib 11/2/2015, 4:41 pm
Most active topic starters
ehsan.kay | ||||
Aisan | ||||
Ehsan Sahib | ||||
Bahare | ||||
MOH3N | ||||
mahgol | ||||
paniz | ||||
pokohantes | ||||
mahboobeh | ||||
afsaneh |
دلنوشته
+27
Mona!
NaZaN!N
raha8
B3-8
Narges
khayyam
yasi
Henrique
4133
Maria
Erfan RS
Nilufar
MOH3N
mahsa
mahboobeh
hamidjj
sainaii
Ehsan Sahib
ghazaleh
Aisan
Taraneh
MarYam
Bahare
afsaneh
mahgol
paniz
ehsan.kay
31 posters
Page 20 of 40
Page 20 of 40 • 1 ... 11 ... 19, 20, 21 ... 30 ... 40
Re: دلنوشته
ادمــــــها نمیـــــــفهمنت .... ترجمه ات میكنند.... آنهم به زبــــــــــــان خودشـــــان ...! نوشت "قم حا " ... همه به او خندیــــــــــــــــدند!! گریــــــــــــــــــــــست ... گفت به "غم ها " یم نخندید... که هر جور نوشته شود درد دارد!!! از ته به سر بخوان تا مــــــــن آن روزها را بشناسی...!!!
ghazaleh- انریکه فن ارشد
- پست ها : 729
تاریخ تولد : 1999-01-06
تاریخ عضویت : 2012-03-30
سن : 25
مکان : tehran
Re: دلنوشته
دوسـتـــ داشـــتــنـــ یـعـنیــــ اونـیــــ کـهـ اگـهـ صـد دفـعـهـ همـ ناراحـتـشــ کـنیـــ ، هر بـار مـیـگـهــ ایـنــ دفـعـهــ آخـریهــ کهــ میــ بـخـشـمـتـــــ و با اخـــمـ میـاد تـویـــ بـغـلـتـــــ ..........
ghazaleh- انریکه فن ارشد
- پست ها : 729
تاریخ تولد : 1999-01-06
تاریخ عضویت : 2012-03-30
سن : 25
مکان : tehran
Re: دلنوشته
... گـوشــے مـوبـایلــے ڪـﮧ تـوے בستـــ فشـرבه לּـشـﮧ بـﮧ פֿـاطـر تـو بـوسیـבه לּـشـﮧ شـبــ ڪـלּـار بـالشتــ گُـذاشتـﮧ לּـشـﮧ چـלּـב بـار לּـیمــﮧ ـهـاے شـبـــ بــﮧ פֿـاطـر پیـاґ ـهـاے اפـتمـالــے تـو چـڪـ לּـشـﮧ گـوشــے مـوبـایلــ לּـیستـــ ڪـﮧ ...
ghazaleh- انریکه فن ارشد
- پست ها : 729
تاریخ تولد : 1999-01-06
تاریخ عضویت : 2012-03-30
سن : 25
مکان : tehran
Re: دلنوشته
..:: مــלּ عـاشـق آלּ بـوسـﮧ ـهـاے ::.. ..:: ـهـول ـهولـڪـیمـ ; ڪـﮧ בیـرتــ شُـבه ::.. ..:: امـا از פֿــیـرشــ לּـمــــے گـذرے ::..
ghazaleh- انریکه فن ارشد
- پست ها : 729
تاریخ تولد : 1999-01-06
تاریخ عضویت : 2012-03-30
سن : 25
مکان : tehran
Re: دلنوشته
تــورآ
دوبــآرهـ ... سهـ بـآرهـ ... وچنــدبــآرهـ ...
از دَسـتـ دآدهـ اَمـ ...
نمــي دآنَمـ آيــآ اِمشَبـ هَـمـ خُـدآ رآ
بَـرآي دآشتَــنِ موقَتــِ تُــو بــهـ زَحمَـتـ بينـدآزَمـ يــآ نَـهـ ؟
دوبــآرهـ ... سهـ بـآرهـ ... وچنــدبــآرهـ ...
از دَسـتـ دآدهـ اَمـ ...
نمــي دآنَمـ آيــآ اِمشَبـ هَـمـ خُـدآ رآ
بَـرآي دآشتَــنِ موقَتــِ تُــو بــهـ زَحمَـتـ بينـدآزَمـ يــآ نَـهـ ؟
Re: دلنوشته
شعر سیب حمید مصدق و جواب ها
حمید مصدق:
تو به من خنديدي و نمي دانستي
...
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
فروغ فرخ زاد :
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك
لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد
گريه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت...
جواد نوروزی :
دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت ... !
مسعود قلیمرادی:
او به تو خندید و تو نمیدانستی
این که او می داند
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
از پی ات تند دویدم
سیب را دست دخترکم من دیدم
غضبآلود من نگاهت کردم
بر دلت بغض دوید
بغض چشمت را درید
دل دستش لرزید
سیب دندان زده از دست دل افتاد به خاک
و در آن دم فهمیدم
آنچه تو دزدیدی سیب نبود
دل دردانه ی من بود که افتاد به خاک
ناگهان رفت و هنوز
سالهاست که در چشم من آرام آرام
هجر تلخ دل و دلدار تکرار کنان
می دهد آزارم
چهره ی زرد و حزین دختر من هر دم
می دهد دشنامم
کاش آنروز در آن باغ نبودم هرگز
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که خدای عالم
زچه رو در همه باغچه ها سیب نکاشت؟
حمید مصدق:
تو به من خنديدي و نمي دانستي
...
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
فروغ فرخ زاد :
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك
لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد
گريه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت...
جواد نوروزی :
دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت ... !
مسعود قلیمرادی:
او به تو خندید و تو نمیدانستی
این که او می داند
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
از پی ات تند دویدم
سیب را دست دخترکم من دیدم
غضبآلود من نگاهت کردم
بر دلت بغض دوید
بغض چشمت را درید
دل دستش لرزید
سیب دندان زده از دست دل افتاد به خاک
و در آن دم فهمیدم
آنچه تو دزدیدی سیب نبود
دل دردانه ی من بود که افتاد به خاک
ناگهان رفت و هنوز
سالهاست که در چشم من آرام آرام
هجر تلخ دل و دلدار تکرار کنان
می دهد آزارم
چهره ی زرد و حزین دختر من هر دم
می دهد دشنامم
کاش آنروز در آن باغ نبودم هرگز
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که خدای عالم
زچه رو در همه باغچه ها سیب نکاشت؟
Last edited by afsaneh on 26/11/2012, 6:02 pm; edited 1 time in total
afsaneh- انریکه فن ارشد
- پست ها : 766
تاریخ تولد : 1992-09-12
تاریخ عضویت : 2012-03-26
سن : 31
مکان : In the arms of a black hole..!
Re: دلنوشته
چقدر بده که تو میتونی خودتو خر کنی … داغون کنی … بدبخت کنی …
اما نمیتونی خودتو بغل کنی ، آروم کنی ، از تنـهـایـی دربیاری …
***
ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ ﺩﻳﻮﻭﻧﻪ ﺍﺕ ﺑﺎﺷﻦ ؛
ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﮕﻲ ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮ ﻓﻜﺮﺕ ﺑﺎﺷﻦ ؛
ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻲ ﺭﻧﮓ ﻋﻮﺽ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ دوسِت ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ؛
ﺍﮔﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻱ ، ﺍﮔﻪ ﺑﺎﻭﻓﺎﻳﻲ ، ﺍﮔﻪ یک ﺭﻧﮕﻲ ؛
بدون که ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ …
***
دیدی رو پاکت سیگار مینویسن :
“دخانیات ، عامل اصلی سرطان و برای سلامتی زیان اور است ؟”
کاش یکی هم روی کارت پستالهای عاشقونه ی ما مینوشت :
“عشق ، عامل اصلی تنهایی و برای قلب ضرر دارد !”
اما نمیتونی خودتو بغل کنی ، آروم کنی ، از تنـهـایـی دربیاری …
***
ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ ﺩﻳﻮﻭﻧﻪ ﺍﺕ ﺑﺎﺷﻦ ؛
ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﮕﻲ ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮ ﻓﻜﺮﺕ ﺑﺎﺷﻦ ؛
ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻲ ﺭﻧﮓ ﻋﻮﺽ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ دوسِت ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ؛
ﺍﮔﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻱ ، ﺍﮔﻪ ﺑﺎﻭﻓﺎﻳﻲ ، ﺍﮔﻪ یک ﺭﻧﮕﻲ ؛
بدون که ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ …
***
دیدی رو پاکت سیگار مینویسن :
“دخانیات ، عامل اصلی سرطان و برای سلامتی زیان اور است ؟”
کاش یکی هم روی کارت پستالهای عاشقونه ی ما مینوشت :
“عشق ، عامل اصلی تنهایی و برای قلب ضرر دارد !”
Narges- انریکه فن محبوب
- پست ها : 590
تاریخ تولد : 1998-07-09
تاریخ عضویت : 2012-11-07
سن : 25
مکان : Tehran
Re: دلنوشته
لبـــــــــانم را دُوخته ام
مبــادا بگویم "دوســـــــتت دارم "
که هر بار گفتـــــم ،
تَنــــــــــــهایی ام بزرگتر شد ....
مبــادا بگویم "دوســـــــتت دارم "
که هر بار گفتـــــم ،
تَنــــــــــــهایی ام بزرگتر شد ....
hamidjj- عزیز دل مدیر
- پست ها : 352
تاریخ تولد : 1995-03-29
تاریخ عضویت : 2012-05-18
سن : 29
مکان : shahin shahr
Re: دلنوشته
تنهایی یعنی اینکه روزی ۱۰۰بار عصبانی میشی سیمکارتتو در میاری ولی باز میگی نکنه الان زنگ بزنه و باز روشن میکنی …
***
تنهایی یعنی گوشیت نقش MP3 Player رو داشته باشه …
***
نامردها … چند بغض به یک گلو ؟
***
تنهایی یعنی گوشیت نقش MP3 Player رو داشته باشه …
***
نامردها … چند بغض به یک گلو ؟
Narges- انریکه فن محبوب
- پست ها : 590
تاریخ تولد : 1998-07-09
تاریخ عضویت : 2012-11-07
سن : 25
مکان : Tehran
Re: دلنوشته
تیـغ روزگــــــار . . . شاهـرَگـــــــــ "کلامَمـــــــــ" راچـُـنان بریــــــده کـه سکوتَمـــــــ "بَنـــــد" نمی آیـــــــد .!
B3-8- انریکه فن تازه وارد
- پست ها : 20
تاریخ عضویت : 2012-11-26
Re: دلنوشته
از يـه جـايـي بـه بـعـد , نـه ايـن کـه فـايـده نـداشـتـه بـاشـه نـه ؛ ولی دیـگــه ارزشش رو نداره , دلتنگ کسی باشی که خیلی راحت ازت گذشته ...
B3-8- انریکه فن تازه وارد
- پست ها : 20
تاریخ عضویت : 2012-11-26
Re: دلنوشته
ممنون جالب بودafsaneh wrote:شعر سیب حمید مصدق و جواب ها
حمید مصدق:
تو به من خنديدي و نمي دانستي
...
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
فروغ فرخ زاد :
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي
حبیب هم این شعرو خونده که خیلی قشنگ شده پیشنهاد مینکنم گوش کنید!
Re: دلنوشته
خُدایَمـ خُداییستـــ... کـ اگَر سَرَشـ فَریـ ــاد بِزَنمـ بـ جاﮯ اینکـ ـهـ با مُشتــ بَر دَهـ ـانَمـ بکوبَد با دَستانَشـ نَوازِشَمـ میکُنَد و میگویَد: مـﮯـدانَمـ جُز مَـטּ کَسـﮯ را نَدارﮯ....
ghazaleh- انریکه فن ارشد
- پست ها : 729
تاریخ تولد : 1999-01-06
تاریخ عضویت : 2012-03-30
سن : 25
مکان : tehran
Re: دلنوشته
مردي ك دوستت داره واقعا كسي است ك واسه بدست اوردنت خودش رو ب اب و اتيش ميزنه اما مردي ك تو دوسش داري باير رهاش كني ك اگه دوست داشته باشه ب دستت مياره
ghazaleh- انریکه فن ارشد
- پست ها : 729
تاریخ تولد : 1999-01-06
تاریخ عضویت : 2012-03-30
سن : 25
مکان : tehran
Re: دلنوشته
صبر کردن دردناک است و فراموش کردن دردناک تر ولی از این دو دردناک تر این است که ندانی باید صبر كنی یا فراموش
B3-8- انریکه فن تازه وارد
- پست ها : 20
تاریخ عضویت : 2012-11-26
Re: دلنوشته
روزگــــار دیگـــه غریبـــــ نیـــس کثـیـفه...#کثـــــیفــــــ....
B3-8- انریکه فن تازه وارد
- پست ها : 20
تاریخ عضویت : 2012-11-26
Re: دلنوشته
پاسخ زیبای فروغ فرخزاد
من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...
و من رفتم
و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...
و من رفتم
و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
Re: دلنوشته
خواستم خودمو گول بزنم
همه خاطراتمو انداختم یه گوشه گفتم فراموش
یه چیزی ته دلم خندید گفت : یادمه…
همه خاطراتمو انداختم یه گوشه گفتم فراموش
یه چیزی ته دلم خندید گفت : یادمه…
yasi- انریکه گوش میده
- پست ها : 1153
تاریخ تولد : 1993-04-10
تاریخ عضویت : 2012-11-10
سن : 31
مکان : mashhad
yasi- انریکه گوش میده
- پست ها : 1153
تاریخ تولد : 1993-04-10
تاریخ عضویت : 2012-11-10
سن : 31
مکان : mashhad
Re: دلنوشته
.عشق تازه , جسارت فراموشی خاطرات عشق کهنه را می طلبد و لگد زدن به تمام با هم بودن های قدیم.
yasi- انریکه گوش میده
- پست ها : 1153
تاریخ تولد : 1993-04-10
تاریخ عضویت : 2012-11-10
سن : 31
مکان : mashhad
Re: دلنوشته
ه سلامتی اون دختری که با پسری دوست میشه ، تو خیابون یه پسر پول دار تر ، خوشتیپ تر هم ببینه سرش پایین زیر لب میگه : هر چی هم که باشه به اخلاق دوست پسر من نمیرسه.......
ghazaleh- انریکه فن ارشد
- پست ها : 729
تاریخ تولد : 1999-01-06
تاریخ عضویت : 2012-03-30
سن : 25
مکان : tehran
Re: دلنوشته
به تو که فکر می کنم
بی اختیار
به حماقت خود لبخند می زنم
سیاه لشکری بودم
در عشق تو
و فکر می کردم بازیگر نقش اولم …
افسوس…
بی اختیار
به حماقت خود لبخند می زنم
سیاه لشکری بودم
در عشق تو
و فکر می کردم بازیگر نقش اولم …
افسوس…
hamidjj- عزیز دل مدیر
- پست ها : 352
تاریخ تولد : 1995-03-29
تاریخ عضویت : 2012-05-18
سن : 29
مکان : shahin shahr
Page 20 of 40 • 1 ... 11 ... 19, 20, 21 ... 30 ... 40
Page 20 of 40
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum